سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جزیره

در پاسخ به این مطلب به چند نکته توجه نمایید :
1- اجل، در لغت دو معنا دارد: یکی مدت معین و دیگری آخر مدت، در مفردات راغب و قاموس به آن ها اشاره شده است. به نظر علامه طباطبایی، معنای اصلی آن تمام مدت است و به طور مجازی در آخر مدت نیز استعمال می شود(ترجمه تفسیر المیزان، ج 7, ص 10) .

 

 

 

  2- طبق مفاد آیه 2 از سوره ی انعام (ثم قضی اجلا و اجل مسمی عنده), انسان دارای دو نوع اجل است که یکی مشروط است یا معلق و دیگری محتوم یا مسمی. منظور از مشروط ومعلق این است که تابع شرایطی است و اگر آن شرایط فراهم باشد, اجل خواهد آمد و اگر فراهم نباشد, نخواهد آمد. مقصود از محتوم و مسمی هم این است که در وقت معینی می آید و حتمی است. اجل نوع اول، قابل محو و اثبات است; اما دومی ثابت و پایدار است.(برای توضیح بیشتر ر.ک : همان، ص 13 - 11)

 در حدیثی از امام صادق(ع) در تفسیر آیه ی فوق آمده است که آن حضرت فرمود: آن ها دو اجلند اجل مشروط که خدا در آن هر چه بخواهد می کند و اجل محتوم، (مجلسی، بحارالانوار, ج 5, ص 140, حدیث 9, چاپ بیروت و تفسیر نور الثقلین، ج 1, ص 504, نشر اسماعلیان) .
خلاصه، از کلمه ی مسمی که بعد از واژه ی اجل در آیه ی 60 سوره انعام ذکر شده است و با توجه به آیه ی 124 اعراف که می فرماید: [ و لکم فی الارض مستقر و متاع الی حین], می توان چنین استنباط کرد که اجل مسمی برای هر کس از روز تولد, نزد خدا معلوم و معین است. افزون بر آن، در آیه ی 2 همین سوره، بعد از کلمه ی مسمی، عبارت [عنده] هم به کار رفته است که نشان می دهد اطلاع بر این مسمی منحصر به خدا می باشد(ترجمه المیزان، ج 7, ص 206).

3- همه موجودات و حوادث و پدیده‏هاى جهان، مطابق اراده ازلى و قضا و قدر الهى انجام مى‏شود. قضا و قدر الهى نیز به این تعلق گرفته که هر موجود و پدیده‏اى از راه علل و اسباب خاص خودش به وجود بیاید یا از بین برود و مسأله مرگ و میرها نیز طبق ناموس خلقت و نظام علّى و معلولى پدید آید.
به طور کلى مرگ و میر دو نوع است: یکى اجل حتمی و مسمّى، و دوّم اجل معلّق یا غیر مسمّى.

نوع اوّل همان اجل طبیعى است که مطابق با نظام خلقت هرموجود زنده‏اى پس از یک دوره زندگى عوامل زیستى او رو به کاهش و زوال مى‏گذارد تا روزى که عمر او به سر رسد، و اجل معلق، مرگ‏هاى زودرس هستند که بر اثر تصادف یا بیمارى‏ها و... پدید مى‏آیند و هر دو اجل به اراده و مشیت الهى و بر طبق قضا و قدر الهى انجام مى‏شود، ولى نکته‏اى که در این جا قابل توجه است این که اعمال و رفتار ارادى و اختیارى انسان نیز، خود یکى از اسباب و مشیات این عالم و جزئى از قضا و قدر الهى است که در بسیارى ازحوادث و پدیده‏هاى عالم، نقش فاعلى به خود مى‏گیرد. پس انسان مى‏تواند با اعمال و رفتار خود، سرنوشت خویش را تعیین کند و یکى از امورى که رفتار انسان در تعیین آن مؤثر است، مرگ مى‏باشد. انسان مى‏تواند با رعایت اصول بهداشتى و... عمر خود را به حد طبیعى و واقعى برساند. علاوه بر این بعضى از گناهان یا کارهاى خیر مانند قطع رحم یا ظلم و احسان وصله رحم و صدقات و... نیز در تأخیر و تقدیم مرگ‏ها مؤثر است، ولى در نهایت همه اینها برطبق قانون قضا و قدر الهى است و خداوند از ازل مى‏داند که هر انسانى با اعمال و رفتار خوب یا بد خویش چه نوع اجلى خواهد داشت.

4- از آیات و روایات نیز معلوم مى‏شود که انسان داراى دو نوع مرگ است . مرگ حتمى، هرگز تأخیر و تقدم ندارد و صله رحم، صدقه و... هم تأثیرى بر آن نخواهد داشت. آن چه در روایات وارد شده که صدقه، صله رحم، تشییع جنازه مؤمن و... عمر انسان را طولانى مى‏کند و با برخى امور آن را کاهش مى‏دهد، مربوط به اجل معلق است. به این مثال توجه کنید: اگر فانوسى را که در مخزن آن مقدارى نفت وجود دارد، روشن کنیم دو نوع خاموشى براى آن متصور است: یکى آن که آن قدر روشن باشد تا نفت آن تمام شود و به طور طبیعى خاموش گردد. دوم آن که قبل از تمام شدن نفت، کسى آن را خاموش کند یا فانوس بر زمین افتد و... خاموش شود.
بیشتر مرگ‏ها با اجل معلق تحقق مى‏پذیرد نه با اجل حتمى؛ یعنى، یک‏سرى عوامل، در تقدیم و یا تأخیر آن دخیل است؛ مثلاً اگر کسى از بدن خود مراقبت نکند و غذاهاى ناسالم و مضر تناول نماید، در اثر مسمومیت و یا انسداد شریان‏ها و ... عمرش به پایان مى‏رسد؛ حال آن که اگر مراقبت مى‏کرد، ممکن بود عمرش طولانى‏تر باشد.
تأثیر برخى از اعمال نیز به همین شکل است. صله رحم آن را افزایش مى‏دهد و قطع رحم آن را کاهش مى‏دهد؛ ولى دامنه تأثیر در محدوده اجل معلق است نه اجل مسمى.
صدقه مسلما اجل را به تأخیر مى‏اندازد؛ ولى باید بدانیم که یک حادثه مرهون علل و عوامل مختلفى است که مجموع آنها حادثه‏اى را پیش مى‏آورند. بنابراین چه بسا اگر صدقه در کار نبود پیش از این حوادث منجر به آن واقعه مى‏شد و یا حادثه ناگوارترى پیش مى‏آمد. بالاخره محاسبه دقیق این امور از عهده بشر خارج است.
- علت تامه تحقق مجموعه علل و سرایط تحقق یک پدیده و رفع موانع آن است به طوریکه با وجود آن پیدایش معلول ضروری و حتمی است.
- علت ناقصه یکی از علل یا شرایط تحقق یک پدیده است که به تنهایی موجب تحقق معلول نمی شود و آن را ایجاب نمی کند.

 

 

 

 




موضوع مطلب : توضیح کلی در مورد اجل معلق و اجل مسما فرق بین آنها نقش اراده انس

ارسال شده در: یکشنبه 92 فروردین 11 :: 11:39 صبح :: توسط : علی


سلام امیدوارم از وبلاگم راضی باشید 09151864889

لوگو
سلام امیدوارم از وبلاگم راضی باشید
09151864889
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 11
کل بازدیدها: 81245



قالب بلاگفا

قالب وبلاگ

purchase vpn

بازی اندروید