سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جزیره

تجوید، مصدر باب تفعیل و در لغت به معناى تحسین، زیبا انجام دادن کار و نیکو گفتن[1] و در اصطلاح عبارت است از تلفظ حروف (عربى) از جایگاه خود، به گونه‌اى که حق هر حرف از صفات آن و مستحق آن از (احکام) به خوبى اَدا و رعایت شود: «التَّجویدُ اِعْطاءُ الْحُرُوفِ حَقَّها مِنْ صِفَة لَها وَ مُسْتَحَقَّها».[2] حق حرف، کیفیتى است که قِوام حرف به آن است و آن عبارت از مخرج حرف و صفاتى است که در نهاد حرف وجود دارد. این صفات را نمى‌توان از حرف سلب کرد، زیرا وجود حرف و تمایز آن از سایر حروف و آواها بر رعایت صفات مذکور مبتنى است؛ مانند صفت جَهْر، شدّت و استعلاء. مستحق حرف به کیفیت صوتى و آوایى گفته مى‌شود که در ترکیب حروف و پیوند آنها ایجاد مى‌شود. احکام تجوید از قبیل ادغام، مدّ، اخفاء، اقلاب، صله و … از مستحقات حروف‌است.[3[

 

ابو عمرو الدانى تجوید را چنین وصف مى‌کند: تجوید یعنى رسیدن به نهایت اتقان و استوارى و زیباسازى. تجوید قرآن، اداى حقوق حرف و حفظ ترتیب و مراتب هر یک و تلفظ روان و فصیح حرف از مخرجش بدون افراط و تفریط است.[4] دیگرى گفته است: تجوید مهارتى است که با تمرین فراوان، در قارى قرآن به صورت ملکه ایجاد مى‌شود.[5] این هر سه تعریف تجوید را به عنوان یک مهارت و از مقوله فنّ معرفى مى‌کنند. دانش تجوید از دانشهاى قرآنى است که مخصوص قرائت قرآن بنا نهاده شده و درباره مجموعه قواعد و احکام تجوید و شناسایى و معرفى حق و مستحق حروف بحث مى‌کند

 

دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 6، صفحه 260

علم تجوید از دو منظر به آواهاى عربى قرآنى مى‌نگرد:

1_آواها و حروف به طور تنها و منفرد؛در این حال از دو ویژگى حروف بحث مى‌شود: یکى مطالعه جایگاه تلفظ حروف (مخرج حرف) و دیگرى، مطالعه کیفیت صداى حروف (صفت حرف) که زیر مجموعه «حق حرف» هستند.

2_ آواها و حروف در حال ترکیب؛ احکام تجوید ناظر به این حالت است (مستحق حرف).

هدف علم تجوید:

هدف تجوید توانا ساختن قارى بر تلاوت زیبا و استوار و تلفظ فصیح حروف قرآن‌کریم و حفظ زبان از اشتباه در تلاوت است.[6] در حقیقت پاسدارى از الفاظ قرآن‌کریم در بُعد صوتى آن از اهداف این علم است.

موضوع علم تجوید:

موضوع این علم حروف، آواها و کلمات قرآن به لحاظ آوایى و صوتى است؛ به عبارت دیگر موضوع تجوید، تولید آواها و واجهاى عربى در تلاوت قرآن است.[7[

اهمیت علم تجوید:

در اهمیت این علم همین بس که در تفسیر آیه «... و رَتِّلِ القُرءانَ تَرتیلا»(مزمّل/73،4) از امیرمؤمنان على(علیه السلام) آورده‌اند که: «الترتیل تجوید الحروف و معرفة الوقوف» یا «حفظ الوقوف و بیان الحروف».[8]در این سخن دو محور اساسى براى ترتیل قرآن، ترسیم شده است: یکى تجوید حروف که ضامِن سلامت الفاظ قرآن است. دیگرى شناخت وقفهاى قرآن که ضامن سلامت معناى قرآن است. شناخت و رعایت وقوف قرآن، مبتنى بر معرفت عبارات و جمله‌هاست که در فهم صحیح کلام الهى اثر دارد.

حکم تجوید:

قاریان تجوید را به علمى و عملى تقسیم و تجوید علمى به معناى فراگیرى قواعد علم تجوید را واجب کفایى دانسته‌اند[9]؛ اما در تجوید عملى یعنى خواندن قرآن با مراعات قواعد تجوید اختلاف است؛ جمعى مراعات آن را در تلاوت* قرآن، واجب و تارک آن را گناهکار و مستحق عقوبت دانسته‌اند[10[

دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 6، صفحه 261

و در این راستا به برخى آیات قرآن از جمله آیه شریفه «و رَتِّلِ القُرءانَ تَرتیلا = و قرآن را شمرده و آرام (واضح و با درنگ) بخوان» (مزمّل/73، 4) و روایتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله):«اقرؤا القرآن بلحون العرب و أصواتها» و اجماع استناد کرده‌اند.[11] برخى دیگر معتقدند مراعات تجوید در مقدار لازم از تلاوت قرآن در فرایض واجب است؛ ولى در سایر موارد واجب نیست.[12]برخى دیگر بسیارى از قواعد تجوید را ساخته و پرداخته علماى تجوید دانسته، با اصرار بر آنها به شکل افراطى مخالفت کرده‌اند.[13] متأخران مراعات قواعد تجوید را در تلاوت قرآن در صورتى که ترک آن به تغییر در کلمه و فساد معنا بینجامد واجب دانسته‌اند؛ اما رعایت نکات تخصّصى تجوید و قواعدى مانند ادغام و اخفاء را که ترک آن سبب تغییر کلمه و فساد معنا نمى‌شود لازم ندانسته‌اند.[14] فقها رعایت مخارج حروف را در نمازهاى فریضه، لازم مى‌دانند[15]؛ لیکن رعایت نکات تخصصى تجوید و التزام به همه قواعد آن را واجب نمى‌دانند.[16] البته به لحاظ ارائه قرائتى فصیح، براى قاریان ماهر و کارآزموده لازم است تا با جزئیات تجوید به خوبى آشنا باشند.

کاربردهاى واژه «تجوید»:

امروز واژه تجوید در مفاهیم گوناگونى به کار مى‌رود. این کاربردها عبارت‌اند از:

1_تجوید نظرى یا علم تجوید:

در این کاربرد به نظریه‌پردازى درباره کیفیت حدوث حروف در حال انفراد و ترکیب مى‌پردازند. علم تجوید، قواعد و ضوابطى است که عالمان دینى براى صحیح خواندن الفاظ قرآن‌کریم، استخراج کرده‌اند. مباحثى چون مخارج و صفات حروف، تفخیم و ترقیق، ادغام، مدّ و قصر و مانند آن در این علم مطرح مى‌شوند.

2_فنّ تجوید یا تجوید عملى:

فنّ تجوید، مهارت تلفظ واژگان قرآن بر اساس لهجه فصیح عربى است. این مهارت تنها از طریقِ استماع از استاد (شیخ‌قرائت یا مُقرِى) و اداى حروف و کلمات و عرضه آنها بر استاد حاصل مى‌شود.[17] از قدیم مرسوم بوده که قارى قرآن همچون راوى حدیث، از شیخ خود «اجازه قرائت» بگیرد. در حال حاضر نیز در بلاد عربى مانند مصر، سودان و عربستان هنوز این رسم جارى است و قرائت قاریان بر اجازه شیوخ آنان مبتنى است.

3_ قرائت به روش تحقیق:

در مصر امروزى، افزون بر آنکه قوانین حاکم بر قرائت فصیح، همان احکام تجوید است؛ لیکن «قرائت مُجَوَّد یا تجوید القرآن» بیشتر به معناى سبک اجرایى و آهنگین قرآن به روش تحقیق به کار مى‌رود. در حقیقت مصطلح رایج براى قرائت آهنگین که با تأنى و شمرده اجرا مى‌شود همان «تجوید» یا «مُجَوَّد» است.[18] «تحقیق» نوعى از قرائت است که در آن الفاظ، شمرده و پى‌درپى و با رعایت همه قواعد تجوید ادا‌مى‌شود.[19[

تفاوت میان کاربرد واژه «تجوید» در فن تجوید (کاربرد تخصصى) و کاربرد مصرى معاصر این است که بر اساس نخستین کاربرد، عنایت، تنها نسبت به تلفظ صحیح و فصیح الفاظ وحى معطوف است؛ اما در کاربرد دوم، توجه به تلفظ صحیح و فصیح آمیخته با لحن و آهنگى زیباست.[20[

 

دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 6، صفحه 262

روش شفاهى آموزش تجوید:

آموختن قرائت قرآن، به معناى یادگیرى و تلاوت صحیح الفاظ و اصوات قرآن است. علم تجوید بر اداى فصیح این الفاظ مبتنى است. آموزش این موارد به طور شفاهى انجام مى‌گیرد. فراگیر به تقلید و تمرین صداهایى مى‌پردازد که به وسیله استاد (شیخ قرائت) تلفظ مى‌شود. بسیارى از قواعد تجوید منحصر به قرائت قرآن است و در ساختار زبان ادبى و عامیانه عربى به کار گرفته نمى‌شود، از این رو نمى‌توان به نوشته‌هایى که به ذکر قواعد تجوید و وصف حروف مى‌پردازند بسنده کرد. در حقیقت کتب تجوید، مکملى براى آموزش و انتقال شفاهى الفاظ قرآنى، در نظر گرفته مى‌شوند تا آنچه را فراگیر قبلاً از استاد شنیده است، تشخیص داده، به یاد آورد؛ به عنوان مثال یکى از قواعد مهم تجوید که کاربرد فراوانى در تلاوت قرآن دارد، قاعده «اخفاء» است. قاعده اخفاء حاکم بر تلفظ هجاى «ن» /n/قبل از 15 حرف و هجاى «م» /m/قبل از هجاى «ب» /b/است. این قاعده در منابع مکتوب تجوید به این اشکال تعریف شده است: «تلفظ حرف در حالتى بین اظهار و ادغام، بدون تشدید و همراه با غنّه»[21] یا «در حالتى میان اظهار کامل و ادغام‌کامل».[22[

برگشتراسر، اخفاء را نوعى ادغام ناقصِ عارى از تشدید مى‌داند.[23] چنین تعاریفى، فراگیر را به تلفظ صداى مورد نظر سوق نمى‌دهد، بلکه صدایى را تعریف مى‌کند که فراگیر شنیده و از راه تقلید فرا گرفته است. برخى نیز معتقدند که فراگیرى قواعد تجوید و قرائت جز از دهان استاد و به صورت شفاهى حاصل نمى‌شوند.[24[

مباحث علم تجوید:

به طور کلى علم تجوید از دو جنبه حروف و الفاظ قرآنى را مطالعه مى‌کند: یکى مبحث مخارج حروف و صفات آن، دیگرى مبحث قواعد و احکام تجوید.

 

دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 6، صفحه 263

در مطالعات مربوط به مخارج حروف، جایگاههاى تولید آواهاى عربى بررسى مى‌شوند. گاهى در یک مخرج، تنها یک حرف تولید مى‌شود؛ مانند «ض»، «ل»، «ن» و «ر» که هریک داراى مخرجى مستقل هستند.

گاهى نیز تعدادى از حروف داراى مخرجى مشترک هستند؛ مانند هر یک از این گروههاى آوایى: «ء» و «هـ»، «ع» و «ح»، «غ» و «خ»، «ق» و «ک»، «ج» و «ش» و «ى»، «س» و «ص» و «ز»، «ط» و «ت» و «د»، «ظ» و «ث» و «ذ»، «ب» و «م» و «و».

عالمان تجوید براى آواى غُنّه (صدایى که از خیشوم و حفره‌هاى بینى خارج مى‌شود) نیز، مخرج خیشوم (فضاى خالى که از یک سو به حفره‌هاى بینى و از سوى دیگر به حلق پیوند دارد) را در نظر گرفته‌اند. «ن» و «م» داراى صفت غُنّه هستند. این سخن بدین معناست که میان مخرج حرف و مجراى عبور هوا و صدا در اندامهاى گفتارى، تمایز وجود دارد. مخرج حرف جایگاهى است که در آن انسداد یا تنگى در اندامهاى گفتارى پدید مى‌آید؛ به عنوان مثال در تلفظ «ب» دو لب بر هم منطبق شده، انسداد و گرفتگى کامل در مخرج حرف ایجاد مى‌شود و همزمان با جدا شدن لبها، صداى «ب» شنیده مى‌شود؛ اما در تلفظ «م» افزون بر انسدادى که در ناحیه لبها پدید مى‌آید، صداى میم به صورت غُنّه، از مجراى خیشوم خارج مى‌شود، بنابراین در تلفظ «م» جایگاه تولید (مخرج) حرف، لبهاست؛ اما مجراى آواى غنّه میم، خیشوم است. صوت میم از نوع صوت اَنْفى یا خیشومى است. به آوایى که در آن جریان هوا فقط از مسیر خیشوم و بینى است، صوت «انفى»، «خیشومى» یا «غُنَّوى» مى‌گویند. مکانیسم تولید صداى خیشومى آن است که نرمکام به سوى پایین مى‌آید و راه عبور هوا را از مسیر خیشوم باز مى‌کند.[25[

در تلفظ «م» هوا به وسیله لبها حبس مى‌شود. در «ن» به وسیله سرزبان و قسمت مقابل آن از لثه بالا، حبس صورت‌مى‌گیرد.

افزون بر ویژگى مذکور در «ن» و «م»، گاهى مسیر عبور هوا به طور همزمان از دهان و خیشوم باز مى‌شود. در این حال پدیده «تأنیف» یا غنّه اضافه پدید مى‌آید. این ویژگى در حالت اخفاء «ن» قبل از 15 حرف و در «م» قبل از «ب» (اخفاى شفوى یا اخفاى کبیر) به چشم مى‌خورد؛ همچنین در ادغام «ن» و تنوین در دو حرف «ى» و «و» شنیده مى‌شود؛ مانند ادغام ناقص در «مَن یَشفع» و «مِنْ وَلِىّ».

در منابع تجویدى مربوط به قرن دوم هجرى تا عصر حاضر معمولاً هر یک از حروف عربى را نخست از لحاظ جایگاه تولید (مخرج) بررسى مى‌کنند. سپس به مطالعه صفات و کیفیتهاى آوایى آن مى‌پردازند.

 

دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 6، صفحه 264

این شیوه به وسیله سیبویه رایج گردید. وى در بخش پایانى الکتاب خود که درباره ساختار و ادبیات زبان عربى نگاشته، فصلى را به مخارج و صفات حروف عربى اختصاص داده است. وى در این فصل، نخست به بیان جایگاههاى تلفظ حروف و مخارج آنها مى‌پردازد. او مخارج حروف را از درونى‌ترین مخرج در حلق تا برونى‌ترین مخرج با این ترتیب آورده است: ء، ا، هـ، ع، ح، غ، خ، ک، ق، ض، ج، ش، ل، ر، ن، ط، د، ت، ص، ز، س، ظ، ذ، ث، ف، ب، م، و.[26]سپس به ذکر صفات حروف مى‌پردازد و به طور دقیق کیفیت آواهاى عربى را بررسى و مقایسه مى‌کند.

عالمان تجوید صفات حروف را در دو دسته متضاد (صفاتى که براى آنها ضدّى هست) و غیر متضاد (صفاتى که ضدّى ندارند) قرار داده‌اند. تابعان سیبویه صفات متضاد را در دو گروه 4 تایى جاى داده‌اند که عبارت‌اند از:

1_ صفت جَهْر (بلندى آوا و صوت قوى) در مقابل هَمْس (صداى خفیف). 2_ شدّت (قوت آوا و سخت ادا شدن آن) در مقابل رَخْوت (به سهولت و سست ادا شدن آوا). 3_ استعلاء (بالا آمدن زبان تا کام بالا) در مقابل استفال (پایین‌آمدن زبان تا کف دهان). 4_ ‌اِطباق (طبق شدن زبان و پوشاندن سقف دهان) در مقابل اِنفتاح (باز شدن و فاصله زبان از کام بالا). پس از آن دو صفت اِصمات (به سنگینى ادا کردن) و اِذلاق (به تیزى و تندى و سبکى ادا کردن) را نیز ابن جنّى بر آن افزوده و مجموع صفات متضاد به 10 صفت رسیده است.[27[

در میان حروف الفباى عربى، 10 حرفِ «ف ح ث هـ ش خ ص‌س ک ت» داراى صفت هَمْس (حروف مهموس) و بقیه حروف، «مجهور»اند. 8 حرفِ «أ ج‌د ق ط ب ک ت» داراى صفت «شدّت»، 5‌حرفِ «ع م ر ل ن» نیز حالتى «بین شدّت و رخوت» و بقیه صفت «رَخْوَت» دارند.

7 حرفِ «خ غ ق ص‌ض ط ظ» صفت «استعلا» دارند و بقیه داراى صفت «اِستفال» هستند. 4 حرفِ «ص ض ط ظ» صفت «اِطباق» و بقیه صفت «انفتاح» دارند. 6 حروفِ «ف ر م ن ل ب» صفت «اِذلاق» دارند و بقیه داراى صفت «اِصمات»اند.

صفات غیر متضاد عبارت است از: «قَلْقَلَه (جنبش حرف ساکن در مخرج آن)، صَفیر (صوتى که از درز شیار سر زبان و دندانهاى ثنایا خارج مى‌شود)، تَفَشّى (انتشار هوا روى سطح زبان به هنگام تلفظ حرف ش)، تَکریر (ارتعاش سر زبان در مخرج حرف راء)، غُنّه (آوایى که در خیشوم تولید مى‌شود)، مَدّ (امتداد صوت در فضاى جوف) و لین (به‌سهولت و نرمى ادا کردن حرف)، انحراف (میل و انحراف حرف از مخرجش به سوى مخرج دیگر)، اِستطاله (امتداد صداى ض در مخرجش) و نَبرْ (قوت صدا در تلفظ همزه).

 

دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 6، صفحه 265

صفت «قَلْقَله» در 5 حرفِ «ق ط ب ج‌د» در حالت سکون پدید مى‌آید. صفت «صفیر» نیز در سه حرفِ «س ص‌ز» و صفت «تَفَشّى» در «ش» وجود دارد. صفت «تکریر» مخصوص حرف «ر» و صفت «غُنّه» در «ن» و «م» است. صفت «مَدّولین» در حروفِ «ا و ى» و صفت «انحراف» در «ل» و «ر» وجود دارد و صفت «استطاله» از ویژگیهاى «ض» و صفت «نبر» مخصوص «همزه» است.[28[

در برخى از منابع تجوید صفات دیگرى نیز بر آن افزوده شده است.[29[

قبل از سیبویه، استاد وى خلیل بن احمد فراهیدى، دست به کار وصف آواهاى عربى شده است. وى در توجیه اصوات عربى معتقد است که حروف عربى 29 حرف است و 25 حرف از آنها صحیح‌اند که جایگاه تلفظ و مخرج مشخصى دارند و 4 حرف دیگر یعنى «و، ى، الف، همزه» از حروف هوائیه‌اند.[30]ابن‌جنّى، در کتاب سرّ صناعة الاعراب، فصلى را با عنوان «ذوق اصوات الحروف» آورده که در آن به بحث درباره مخارج و صفات حروف عربى مى‌پردازد. روش وى براى امتحان تلفظ حروف آن است که حرف را ساکن مى‌کند و قبل از آن همزه مکسور مى‌آورد؛ مانند: «اِبْ، اِفْ، اِجْ». نتیجه‌اى که از این آزمایش به دست مى‌آید آن است که در تلفظ شمارى از حروف، صدا قابلیت امتداد دارد؛ مانند اِصْ و اِشْ. سبب آن، ایجاد مجراى تنگ و عبور هوا از آن است که از آن به «حبس غیر تام و سایش» تعبیر مى‌کنند؛ اما در تلفظ حروف مدّى (ا، و، ى) مانع و تنگى در مجراى حلق و دهان وجود ندارد.[31[

در مقابل، در تلفظ حروفِ داراى صفت شدّت، در مخرج حرف حالت گرفتگى کامل و انسداد رخ مى‌دهد؛ مانند «اِقْ، اِدْ، اِجْ، اِبْ، اِطْ، اِکْ، اِتْ». ابن سینا تلفظ این حروف را با حبس تام توأم مى‌داند.[32[

گفتنى است که قسمت عمده آثارى که درباره مخارج و صفات حروف نگاشته شده، شامل نظریه‌ها و مطالبى است که سیبویه در کتاب خویش آورده است؛ اما دانشمند ایرانى، ابن سینا، بر اثر آشنایى با علم طب و علم تشریح اعضا، روش نوینى را در تبیین جایگاههاى تولید حروف و صفات آنها ارائه مى‌کند. وى در کتاب مخارج الحروف یا اسباب حدوث الحروف فصلى را به تشریح اندامهاى گفتار و آناتومى حنجره، حلق و دهان اختصاص داده‌است.

روش شیخ الرئیس بر این است که به حدوث حرف به وسیله اندامهاى گفتار مى‌پردازد. پس از آن صفاتى را که در کیفیت استماع حروف اثر دارد بررسى مى‌کند. نوآورى ابن سینا در این است که در انتهاى کتاب خویش فصلى را به شبیه‌سازى صداها و حروف اختصاص داده است. در این فصل با استفاده از حرکات مصنوعى یا پدیده‌هایى که در طبیعت وجود دارند، صداى حروف را بازسازى و شبیه سازى مى‌کند که مبتنى بر صفات حروف و ویژگیهاى شنیدارى‌است.[33[

 

دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 6، صفحه 266

مباحثى که در بخش احکام و قواعد علم تجوید بررسى مى‌شوند عبارت‌اند از:

تفخیم و ترقیق راء و لام جلاله، ادغام مشتمل بر «ادغام تام و ناقص» و «ادغام مثلین، جنسین و قُربین»، احکام نون ساکن و تنوین (ادغام، اظهار، اخفاء، اقلاب)، احکام میم ساکن (ادغام، اظهار، اخفاء) مدّ (طبیعى، لازم، متصل، منفصل، صله، عارض)، احکام لام ساکن، احکامِ‌هاى کنایه، هاى سکت، احکام همزه (تحقیق همزه، تسهیل، ابدال، حذف)، اماله کبرا و صغرا (تقلیل، بینَ بینَ)، رَوْم، اِشمام و... .

بسیارى از قواعد و احکام تجویدى در تمامى قرائات به طور یکسان اجرا مى‌شوند و تنها بخشى از قواعد تجوید در پاره‌اى از روایات و طرق قرائى با یکدیگر تفاوت دارند؛ از باب نمونه در مبحث مَدّ چنین مطرح است که در روایت ورش مصرى از نافع مدنى و در قرائت حمزه کوفى، مقدار مدّ مُتصِل و لازم، برابر طول و اشباع است؛ اما در قرائت عاصم و ابن کثیر و کسایى و دیگران، به توسط است. بر اساس مقیاسهاى معاصر، طول به میزان 6 حرکت و توسط در حدود 4‌حرکت تخمین زده مى‌شوند.[34] لام مفتوح نیز مشروط بر اینکه ماقبل آن، یکى از سه حرف «ص، ط، ظ» باشد، در روایت ورش، تغلیظ مى‌شود؛ مانند «صلوة، طلاق، ظلَموا»[35]؛ اما در سایر قرائات این لام، ترقیق مى‌شود. در قرائت حمزه کوفى و کسایى، الف آخر کلماتى مانند موسى، تزکّى و عیسى اماله تام مى‌شوند[36]؛ اما در سایر قرائات به فتح (بدون اماله)اند. در روایت ورش و گاهى در قرائت ابو عمرو بصرى اماله صغرا و تقلیل صورت مى‌گیرد[37]، بنابراین بخشى از قواعد تجویدى هر یک از قرائات و روایات و احیاناً طرق قرائى، تحت تأثیر مستقیم اصول قرائى آنان است. اصول قرائى عبارت‌اند از ضوابط و قواعدى که در هر یک از قرائات به طور متناوب و مکرر اجرا مى‌شوند؛ مانند قواعد مدّ، ادغام، همزه، اماله[38] و … . این قواعد، وجه امتیاز هر قرائت محسوب مى‌شوند؛ به عنوان نمونه، وجه امتیاز قرائت نافع به روایت ورش، تغلیظ لام جلاله[39]، نقل حرکت[40]، تسهیل همزه[41] و … است. برخى از این اصول قرائى با قواعد تجویدى منطبق‌اند؛ مانند مدّ و ادغام.[42]

 

ادامه دارد

 

[1]. لسان العرب، ج‌2، ص‌411، «جود».

[2]. المنح الفکریه، ص‌93?

[3]. نهایة القول المفید، ص‌13?

[4]. التحدید، ص‌68?

[5]. نهایة القول المفید، ص‌13?

[6]. التمهید فى علم التجوید، ص‌47?

[7]. The art of reciting the Qur’an, P18.

[8]. الصافى، ج‌1، ص‌71؛ النشر، ج‌1، ص‌209؛ بحارالانوار، ج‌81، ص‌188?

[9]. نهایة القول المفید، ص‌9؛ تنقیح الوسیط، ص‌94?

[10]. النشر، ج2، ص‌210 ـ 211؛ احکام قراءة القرآن، ص‌31؛ تنقیح الوسیط، ص‌95 ـ 96?

[11]. التبیین، ص112؛ احکام‌قراءة‌القرآن، ص31؛ الجامع‌الصغیر، ج‌1، ص‌199?

[12]. نظرات فى علم التجوید، ص‌42?

[13]. تفسیر سید مصطفى خمینى، ج‌1، ص‌114؛ الجواب المفید، ص‌19?

[14]. التبیین، ص‌111?

[15]. عروة الوثقى، ج‌1، ص‌653؛ مستمسک العروه، ج‌6، ص‌235؛ مستند العروه، ج‌3، ص‌465 – 473?

[16]. مستند العروه، ج‌3، ص‌123?

[17]. الجمع الصوتى الاول للقرآن، ص‌142 ـ 143?

[18]. النشر، ص‌210؛ الجمع الصوتى الاول للقرآن، ص‌108، 113، 115?

[19]. التحدید، ص‌78?

[20]. The art of the reciting the Qur’an , P157.

[21]. النشر، ج2، ص21؛ الموسوعة على البحث المفید، ص‌133?

[22]. النشر، ج‌2، ص‌22؛ المنح الفکریه، ص‌221?

[23]. The art of the reciting the Qur’an , P59.

[24]. بغیة المرید، ص‌61?

[25]. بررسى تطبیقى میان علم تجوید و آواشناسى، ص‌92?

[26]. مخارج الحروف، ص‌103?

[27]. الاصوات اللغویه، ص‌109 ـ 110?

[28]. ر. ک: التجویدالواضح، ص‌305 – 355؛ کفایة المستفید، ص‌45 ـ 46‌؛ تجوید جامع، ص‌50 – 55?

[29]. ر. ک: الرعایة، ص113ـ142؛ بغیة‌المرید، ص269ـ294?

[30]. ترتیب العین، ج‌1، ص‌53?

[31]. سر صناعة الاعراب، ج‌2، ص‌7 ـ 8?

[32]. مخارج الحروف، ص‌7 ـ 8?

[33]. بررسى تطبیقى میان علم تجوید و آواشناسى، ص‌18?

[34]. مجمع البیان، ج‌1، ص‌78؛ معجم علوم القرآن، ص‌262، 282?

[35]. معجم علوم القرآن، ص‌96 ـ 97?

[36]. ر. ک. النشر، ج‌2، ص‌35 ـ 36?

[37]. ر. ک: معجم علوم القرآن، ص‌53 ـ 57?

[38]. درآمدى بر علم تجوید، ص47؛ القراءات القرآنیه، ص126?

[39]. النشر، ج‌2، ص‌117?

[40]. معجم علوم القرآن، ص‌296?

[41]. همان، ص‌313?




موضوع مطلب : تجوید : فنّ و مهارت تلاوت فصیح قرآن کریم

ارسال شده در: جمعه 91 بهمن 27 :: 2:0 عصر :: توسط : علی


سلام امیدوارم از وبلاگم راضی باشید 09151864889

لوگو
سلام امیدوارم از وبلاگم راضی باشید
09151864889
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 44
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 81425



قالب بلاگفا

قالب وبلاگ

purchase vpn

بازی اندروید