من محمد کاکاوند متولد سال 1365 در شهر تهران و از یک خانواده قرآنی می باشم. پدرم از مدرسان و قاریان قرآن کریم و مادرم نیز حافظ کل قرآن کریم می باشد. به یاد دارم در دورانی که مادرم مشغول به حفظ قرآن بود، من مدرسه نمی رفته و دائماً صدای قرآن در گوشم بود. همچنین مدتی نیز نزد مادربزرگ خود بودم که ایشان نیز به صورت مکرر در منزلشان جلسات قرآنی داشتند و از آن طریق من با قرآن آشنا شدم. همچنین حضور من با پدرم در هیئات مذهبی و جلسات مختلف قرآنی بر علاقه من نسبت به قرآن می افزود.

با توجه به اینکه در منزلمان، پدرم به تمرینات قرائت و مادرم به حفظ قرآن که نیازمند قرائت تدویر است مشغول بودند، من نیز کم کم به قرائت قرآن علاقمند شده و قبل از حضورم در سال اول دبستان توانایی قرائت تقلیدی بواسطه استماع زیاد و دائمی این تلاوت ها در منزل را داشتم. قبل از سن هفت سالگی توانایی قرائت سور قصص، اسراء استاد شعیشع، تکویر، حمد، شمس و …. استاد عبدالباسط و بعضی از قطعات قرائات مانند قطعات تلاوت اساتید غلوش، منشاوی و بعضاً شحات را داشتم. این مسئله باعث شد، در روز اول مهر ماه و بازگشایی مدارس و ورود من به سال اول دبستان، در صبحگاه، بخشی از تلاوت سوره اسراء استاد شعیشع را اجرا نمایم که با تشویق اولیاء دانش آموزان همراه بود. بعد از آن من به صورت مرتب تا کلاس چهارم دبستان با نوارهای استاد عبدالباسط و … مأنوس بودم. فکر می کنم در همین سن بودم که استاد غلوش به همراه استاد شعیشع و سید سعید به تهران آمده بودند. من به همراه پدرم به مسجد بلال رفتیم و نظاره گر تلاوت های بسیار زیبا از این اساتید بودیم. به یاد دارم که استاد غلوش آیاتی از سوره مریم را تلاوت کردند که بسیار معروف هم شد. تا مدتی من در حال و هوای این تلاوت بودم و پس از تهیه نوار این تلاوت بخشی از آن را تقلید کردم که البته بسیار برای من دشوار بود. بعد از اینکه نتوانستم مانند استاد غلوش بخوانم به مدت یک سال، در تمرینات من وقفه ایجاد شد و من پیگیر قرائت نبودم.

 البته تمرینات متفرقه داشتم و فقط در هیئات مذهبی قرائت می کردم. با ورود من به سال اول راهنمایی، به صورت جدی پیگیر مسئله تقلید و قرائت قرآن شدم. پدرم پیشنهاد داد تا نوارهای استاد منشاوی را تقلید کنم. به یاد دارم که به مدت 1 سال به صورت بسیار جدی و مستمر و البته با تشویق های زیاد پدرم درگیر تقلید و تقلیدی خواندن بودم به طوری که در سال اول، 27 نوار از استاد منشاوی را تقلید کردم. در همین سن بودم که با استاد علی اکبر حنیفی نیز آشنا شدم. همچنین معلم قرآن مدرسه مان من را با هیئت هفتگی شان که جلسه قرآن داشتند آشنا کرد. من در این سن البته کمی خجالتی هم بودم و ورود من به این جلسه باعث شد تا به صورت کامل بر خجالتی بودن خودم غلبه کنم که البته موفق هم شدم. من به مدت یک سال در این جلسه حضور داشتم و قرائت های تقلیدی خود را نزد معلم قرآن خود و معلم زبان انگلیسی خود که استاد جلسه بود تحویل می دادم. همچنین در جلسه پدرم، جلسه استاد حنیفی، جلسه استاد شریفیان و دیگر هیئات، محفوظات خود را ارائه داده و رفع اشکال می کردم. در سال دوم راهنمایی، من 13 نوار دیگر از استاد منشاوی تقلید کرده و همه نوارهای موجود در منزل را تقلید کردم. در همین سن بودم که با راهنمایی استاد حنیفی تقلید را کم کم کنار گذاشته و شروع به تمرینات سطوح بالاتر کردم که تاکنون نیز ادامه دارد. از همان سن 10 یا 11 سالگی نیز در مسابقات دانش آموزی شرکت داشتم که در مدت حضورم در این مسابقات در سطح منطقه 10 تهران از سال اول راهنمایی تا پیش دانشگاهی هر سال رتبه اول را کسب کردم. کسب این رتبه ها باعث شده بود که بعضی از دوستان از مسابقات انصراف بدهند که البته برای من جالب بود و تاکنون چنین صحنه هایی را ندیده بودم.

 همچنین به مدت دو سال و نیم از محضر جناب استاد سید محسن موسوی بلده در بخش تجوید نیز استفاده کردم. همچنین از استاد محمدرضا ابوالقاسمی در تجوید، استاد محمدرضا پورزرگری و سایر اساتید نکات ارزشمند و بسیار مفیدی را فرا گرفته و می گیرم. هم اکنون نیز نزدیک به 13 یا 14 سال است که از محضر استاد عزیزم حاج علی اکبر حنیفی استفاده کرده و نکات بسیار زیادی از ایشان فرا گرفته ام. حاصل این زحمات باعث شد تا در مقطع دانش آموزی در استان تهران یکبار رتبه اول، یکبار دوم و یکبار سوم را کسب نمایم. با ورودم به دانشگاه توانستم یکبار رتبه دوم و دوبار رتبه اول دانشجویان استان قم جهت شرکت در مسابقات کشوری را کسب نمایم. در مسابقات کشوری دانشجویی نیز یکبار رتبه چهارم و یکبار رتبه اول را کسب کرده ام. البته مسابقات متعدد و زیادی بوده است که به نظر من بیشتر کسب تجربه بوده است. برای مثال مسابقات قاریان جوان استان تهران که رتبه دوم را کسب کردم و ….. 

 اما حاصل نزدیک به 17 سال حضور من در هیئات مذهبی، جلسات قرآن، مجالس و محافل، مسابقات، تدریس قرآن در مدارس و مراکز دارالقرآن الکریم و …. منجر به تأسیس جلسه ای با نام مجمع قاریان قرآن کریم گردید که هر هفته جمعه از ساعت 30/18 الی 30/22 میزبان علاقمندان زیادی به هنر تلاوت می باشد. این جلسه قرآنی نیز بر اساس وظیفه ی دینی و عقلی  در راستای ارائه مطالب و نکاتی است که اینجانب فرا گرفته ام. البته از سال اول دبیرستان با پیشنهاد یکی از دوستانم که همکلاسی ام نیز بود جلسه قرآنی را اداره کرده و مباحث مختلفی را آموزش می دادم. اداره این جلسه در کسب تجربه و جلسه داری و نحوه آموزش بسیار با اهمیت بود.  با تأسیس جلسه مجمع قاریان قرآن کریم با اندوخته ای مناسب و مطالعات بسیار در حوزه هنر و علم و … تلاوت توانسته ام در امر آموزش به عزیزان نیز کمک کنم. اما به برکت قرآن و عنایات خداوند هم اکنون مسئول دارالقرآن الکریم بسیج وزارت نفت و مسئول شورای عالی قرآن کریم نیز می باشم. از خداوند متعال توفیقات روز افزون برای همه قرآنیان را دارم و امیدوارم مبلغ خوب وشایسته ای برای قرآن کریم و معارف دین مبین اسلام باشم.