جزیره

سفر مجازی به مسجد جن این بار به محلی سفر می کنیم که آیاتی از سوره جن بر پیامبر نازل گشت و برای اولین بار گروهی از طایفه جنیان به دین اسلام گرویدند . تصاویر سه بعدی و پانورامای 180 × 360 درجه ما را بصورت 



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

ارسال شده در: دوشنبه 91 بهمن 16 :: 3:24 عصر :: توسط : علی

پاسخ این سوال را چگونگی شروع این سوره به ما میدهد، زیرا این سوره در واقع با اعلان جنگ با دشمنان پیمان شکن، و اظهار برائت و بیزاری و پیش گرفتن یک روش محکم و سخت در مقابل آنان آغاز شده است، و روشنگر خشم خداوند نسبت به این گروه است و با ((بسم الله الرحمن الرحیم)) که نشانه صلح و دوستی و محبت و بیان کننده صفت رحمانیت و رحیمیت خداست، تناسب ندارد.

مرحوم طبرسی از امام علی (ع) چنین نقل میکند:" لم تنزل بسم الله الرحمن الرحیم علی راس سوره برائه، لان بسم الله للامان و الرحمه و نزلت برائه لرفع الامان والسیف فیه!"

گروهی نیز معتقدند چون این سوره در حقیقت دنباله سوره انفال است، زیرا در سوره انفال پیرامون پیمانها سخن گفته شده، لذا((بسم الله)) در میان این دو ذکر نشده است.

مرحوم طبرسی  از امام صادق(ع) چنین نقل میکند که فرمود: "النفال و برائه واحده."

و هیچ مانعی ندارد که علت ترک ((بسم الله)) هردو موضوع باشد، که به یکی در روایات نخست و به دیگری در روایات دوم اشاره شده است.

تفسیرنمونه، جلد هفتم،ص273




موضوع مطلب : چرا سوره توبه ((بسم الله)) ندارد؟

ارسال شده در: دوشنبه 91 بهمن 9 :: 8:40 عصر :: توسط : علی

هنگامی که نوح قوم خود را نفرین کرد و هلاکت آنها را از خدا خواست(وطوفان همه را در هم کوبید)ابلیس نزد او آمد و گفت:توحقی بر گردن من داری که من میخواهم آن را تلافی کنم!!!

نوح (در تعجب فرو رفت) گفت: بسیار بر من گران است که حقی بر تو داشته باشم، چه حقی؟!!

گفت همان نفرینی که درباره قومت کردی و آنها را غرق نمودی، و احدی باقی نماند که من او را گمراه یازم، من تا مدتی راحتم، تا زمانی که نسل دیگری بپاخیزند و من به گمراه ساختن آنها مشغول شوم.

نوح (با اینکه حداکثر کوشش را برای هدایت قوم خود کرده بود، در عین حال ناراحت شد و)به ابلیس گفت: حالا چه جبرانی می خواهی بکنی؟

 گفت: در سه موقع به یاد من باش!که من نزدیکترین فاصله را به بندگان در این سه موقع دارم:

  • هنگامی که خشم تو را فرا میگیرد به یاد من باش!
  • هنگامیکه میان دو نفر قضاوت میکنی به یاد من باش!
  • و هنگامی که با زن بیگانه ای تنها هستی و هیچکس در آنجا نیست باز به یاد من باش!

 

منبع:

تفسیر نمونه جلد 6، ص142




موضوع مطلب : حق حضرت نوح (ع) بر گردن شیطان!!

ارسال شده در: دوشنبه 91 بهمن 9 :: 8:40 عصر :: توسط : علی

بسم الله الرحمن الرحیم


اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم

رسول اکرم (ص):

چون شب معراج مرا به آسمان بردند و پیغمبران را جمع کردند و من با ایشان نشستم ، فرشته ای آمد و گفت : خدای تعالی میفرماید که بپرس از این پیغمبران تا ایشان را بر چه فرستادند . رسول اکرم صلی الله علیه و آله پرسید از ایشان که : علی ماذا بعثتم ؟ قالوا : علی ولایتک و ولایة علی بن ابیطالب  یعنی اینکه گفتند : ما را بر ولایت تو و ولایت علی بن ابیطالب فرستادند.

( تفسیر ابوالفتوح 10/92 ، شواهد التنزیل 2/223-225 ، مناقب الخوارزمی / 221 )

 پیشگویی و استمداد پیامبران قبل از پیامبر اسلام به علی(ع) 

 در کتب مقدس پیشین از آمدن خاتم پیامبران حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و جانشین وی حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام بشارت داده شده اما مخالفان اسلام نخواسته و نمیخواهند این حقیقت را آشکار کنند بلکه در از بین بردن  آن بسی کوشیده و میکوشند

مثلا در انجیل صحیفه غزل الغزلات ، چاپ لندن ، سال 1800 میلادی ، باب 5 آیه 1-10 سخنانی از حضرت سلیمان (ع) راجع به پیامبر خاتم (ص) و امیر المومنین (ع) به طور غیر صریح دارد تا در آخر صراحتا میفرماید : خلو محمدیم « او دوست و محبوب من محمد است»

ولی از انجیل هایی که بعد از  سال 1800 چاپ شده اند جمله «خلو محمدیم»حذف گردیده است .

وهمچنین لفظ « ایلیا » یا « ایلی » یا « آلیا » که در کتب مقدس پیشین ذکر شده ، مخالفان حق ، میکوشند ثابت کنند که مراد از آن ، خدا یا الیاس یا مسیح و یا یوحنا است نه حضرت علی علیه السلام

ناگفته نماند که بعضی از روحانیون با انصاف مسیحی که در باره « ایلیا » یا « ایلی » یا « آلیا » تحقیق کرده اند و از زندان تعصب رهایی یافته اند حقیقت امر را بیان نموده اند. یکی از آنان  mr. J-B-GALIDON  است که چنین مینویسد  :

In the language of oldest and present habrew the word << ALLIA>> or << AILEE>> is not in the meanings of god or allah but this word is showing that in next and last time  of this word any one will become nominates allia o ailee   A note book on old and new testaments of bibl

چاپ لندن سال 1908 میلادی جلد اول صفحه 428

ترجمه متن انگلیسی :

در زبانهای عبرانی باستانی کلمه «ایلیا» یا « ایلی » به معنای خدا یا الله استعمال نشده و نمیشود ، بلکه کلمه مذکور نشان میدهد که در زمان آینده یا آخرالزمان ، شخصی خواهد آمد که نامش ایلیا یا ایلی باشد

 استمدا حضرت سلیمان(ع) به علی(ع)

در مجله الاسلام دهلی فوریه 1937 و مسلم کرانیکل لندن 30 دسامبر 1926 م کتاب Wonderful Stories of Islam چاپ لندن ص 249 امده است :در جنگ جهانی اول (1916م) هنگامی که عده ای از سربازان انگلیسی در چند کیلومتری بیت المقدس مشغول سنگرگیری و حمله بودند? در دهکده کوچکی به نام «اونتره» یک لوح نقره ای پیدا کردند که حاشیه اش به جواهرات گرانبها مرصع و در وسطش خطوطی به حروف طلایی نگارش یافته بود?چون آن را نزد فرمانده خود «میجر-ای-ان-گریندل» بردند?هر چه کوشید نتوانست از آن چیزی بفهمد?ولی به اینکه این لوح قدیمی است پی برد.بالاخره این لوح با چند واسطه از میجر گریندل به دست سرپرست ارتش بریتانیا «لیفتونانت» و «گلدستون» رسید.و این دو نفر لوح را به باستان شناسان سپردند. پس از خاتمه جنگ(1918م) کمیته ای متشکل از اساتید خط شناس از بریتانی?امریکا?فرانسه?آلم ان و دیگر کشورهای اروپایی تشکیل شد.

پس از چند ماه بررسی در 3 ژویه 1920 معلوم شد که این لوح مقدسی است به نام «لوح سلیمانی» و سخنانی از حضرت سلیمان را در بر دارد که به الفاظ عبرانی قدیم نگشاته شده است? که این تصویر نوشته آن لوح است.

ترجمه لوح سلیمانی:



الله
احمدایلی
باهتول

 

حاسنحاسین

 

یـاه احـمـد! مـقـذا = ای احمد به فریادمرس.

 

یـاه ایـلـی انـصـطاه= یا علی مرا مددیفرمای

 

یاه باهتول اکاشئی= ای بتول نظر مرحمتفرما

 

یاه حاسن اضو مظع= ای حسن کرمفرمای.

 

یاه حـاسـیـن بـارفـو= یا حسین خوشیبخش

 

امو سلیمان صوه عئخب زالهلاد اقتا= این سلیمان اکنون به این پنجبزرگوار استغاثه میکند

 

بذات الله کم ایلی= و علی{ابن ابیطالب} قدرة اللهاست.

 

اعضای  کمیته چون به مضمون نوشته مقدس اطلاع یافتند هر یک با دیده تعجب به دیگری نگریستند وانگشت حیرت به دندان گزیدند و پس از تبادل نظر قرار براین شد که لوح در موزه سلطنتی بریتانیا گذاشته شود ، اما چون این خبر به اسقف اعظم انگلستان  LORD BISHOP    رسید ، یک فرمان محرمانه ای به کمیته نوشت که خلاصه اش این است :

اگر این لوح در موزه گذاشته شود و در دیدگاه مردم قرار گیرد ، اساس مسیحیت ، متزلزل خواهد شد و سر انجام ، خود مسیحیان ، جنازه مسیحیت را بردوش بلند نموده در قبر فراموشی دفن خواهند نمود لذا بهتر آن است که لوح مذکور در رازخانه کلیسای انگلستان گذاشته شود و جز اسقف و اهل سِر کسی آنرا نبیند.

 

کسانی که این لوح را دیدند و بینشی داشتند ، گرایشی عجیب به اسلام ، پیدا کردند و همان وقت ، بین دو نفر از دانشمندان به نامهای « ولیم » و « تامس » پیرامون لوح گفتگو هایی  شد که به اسلام آوردن هر دو انجامید ، سپس  « ولیم » نام کَرَم حسین و « تامس » نام فضل حسین  را برای خود انتخاب نمودند

علی علیه السلام و پیشگویی حضرت داوود(ع)

«« مطعنی شل قثو تینمر1 قث پاهینوا فی وز ایلی متازه امطع ملغ شلو شمائت پزانان همنیقته خلذ وقث فل حدار کمرتوه شیهو پلت  انی قاه بوتاه خزیماه رث جین کعاباه بنه اشود کلیامه کاذو قثوتی قتمر2 عند و بریما برینم فل خلذ ملغ خایوشنی پم 3مغلینم عت جنحاریون »»

یعنی اینکه : اطاعت آن بزرگواری که ایلی نام دارد واجب است و فرمانبرداری از او همه کارهای دین و دنیا را اصلاح میکند ، آن شخصیت والامقام را حدار (حیدر) نیز میگویند . او دستگیر و مددکار بیکسان و شیر شیران باشد ، نیرو و قدرتش بسیار و تولدش در کعابا (کعبه) خواهد بود.بر همه واجب است که دامن آن بزرگوار را بگیرند و همانند غلام حلقه به گوش اطاعتش کنند. بشنود هر که گوش شنوا دارد ، بفهمد هر که عقل و هوش دارد ، بیندیشد هر که دل و مغز دارد که چون وقت بگذرد ، دوباره باز نمیگردد.

این نوشته از نسخه خطی بسیار قدیمی زبور که نزد « اهزان الله مشقی » پیشوای دینی مسیحیان بود نقل شد و به قول مفتی مصر اگر مسیحیان ، این نسخه را در دیدگاه عموم قرار  بگذارند ، مسیحیت از جهان رخت بر میبندد

برای اطلاع بیشتر در این باره مراجعه شود به مجله الحرم  قاهره – ذیقعده 1374

1و2و3 – در این سه کلمه بعد از حرف میم علامتی بود که ندانستم چه حرفی است و چون شبیه حرف ر بود به همان شکل ثبت شد.

علی علیه السلام و کشتی نوح(ع)

در ژوئیه سال 1951 میلادی گروهی از دانشمندان معدن شناس روسی برای معدن یابی ، مشغول  زمین کاوی بودند که ناگهان به تخته چوبهایی پوسیده بر خوردند و پس از کاووش بیشتری معلوم شد که آنجا چوبهای بسیاری در زیر زمین ، وجود داشته که گذشت زمان ، آنها را کهنه و پوسیده  ساخته است و از علائمی در یافتند که باید این چوبها غیر عادی و مشتمل بر راز نهفته ای باشد ، این بود که با دقت کامل زمین را شکافتند و در نتیجه چوبهای پوسیده و چیزهای دیگری از آنجا  در آوردند و در آن میان ، تخته چوب مستطیلی یافتند که همه را به حیرت انداخت

زیرا در اثر گذشت زمان کهنگی و پوسیدگی به تمام چوب ها راه یافته بود ، جز این تخته که چهارده اینچ طول و ده اینچ عرض داشت و حروفی چند برآن  منقش بود . دولت روس برای تحقیق و بررسی در باره این تخته چوب در 27 فوریه سال 1953  میلادی کمیته ای تشکیل داد که اعضای ان باستان شناسان و استادان شناخت زبانهای عهد عتیق بودند و ما اکنون نام و عنوان آنان را در اینجا می آوریم  البته ذکر این نکته ضروری است که در این قسمت مترجم میگوید : در اثر پریدگی حروف ، یقین ندارم که نام های مذکور در این بخش را کاملا صحیح نوشته باشم علاوه بر این ، اردو زبانان که متن اصلی از آنها است ، برخی از الفاظ را را غیر از ما استعمال میکنند مانند کلمات بانک و سانسکریت که در نزد آنان بنک و سنسکریت تلفظ میشود

  1. سولی نوف – استاد دانشگاه مسکو در بخش زبان ها
  2. ایفاهان خینو – استاد شناخت زبانهای باستانی  در دانشکده رچاینا
  3. میثانن – لو فارتگ – رئیس اداره باستان شناسی
  4. تانمول گورت – استا د زبان ها در داشکده کیفزو
  5. دی – راکن – عتیقه شناس و استاد دانشگاه لنین
  6. ایم – احمد کولاد – ناظم اداره تحقیق زتکومن
  7. میجر کولتوف – ناظر دفتر  تحقیقات دانشکده استالین

 

بالاخره پس از هشت ماه تحقیق و کاووش ، اسرار آن تخته چوب ، برای کمیته تحقیق  کشف گردید و معلوم شد که این تخته چوب ، از کشتی حضرت نوح علیه السلام است که برای تیمن و مدد خواهی چیزهائی بر آن نوشته و بر کشتی نصب کرده است . در وسط تخته یک تصویر پنجه نمائی وجود داشت که عبارتی چند به زبان سامانی بر ان نگاشته بود. زبان رایج در زمان حضرت نوح علیه السلام و تا چندی بعد از آن زبان سامی یا سامانی بود و زبانهای عبرانی ، سریانی ، قیهانی ، قبطی ، عربی و غیره از شاخه های مختلف همان زبان است .

 اولاد حضرت نوح علیه السلام و معاصرین آنان  و نسل بعد از ایشان در هر سرزمین که سکونت میکردند و آنجا را اباد مینمودند ، همان زبان سامی را که همراه با تغییرات معمولی بود ، رواج میدادند و رفته رفته ، همان زبان ها ترقی کرده و به شکل جدیدی در آمد . محققان خط شناس و علمای زبانهای باستانی و تاریخ نگاران کاووشگر ، چنین دریافته اند که زبانهای ترکی ، فارسی ، زندی ، پازندی ، سانسکریت و غیره نیز از شاخه های زبان سامانی است . صرف نظر از این ادعا که عربی و سانسکریت ، قدیمیترین زبانها است و قطع نظر از اینکه محققان بریطانیا  میگویند زبان انگلیسی سر منشاء زبانها باشد ، زبان سامانی منشاء پیدائی اکثر زبانها است و زسم الخط آن در هر عصر و زمان دگرگونی یافته  و اشکال عجیب و غریبی به خود گرفته است

کمیته تحقیق ، پس از 8 ماه فکر و دقت و زحمت فراوان ، نوشته مذکور را خواندند و به حروف روسی در آوردند که در ماهنامه  مسکو در نوامبر سال 1953 و مجله weekly – mirror  در28 دسامبر سال 1953 و روزنامه الهدی در قاهره و در تاریخ 31 مارس سال 1954 درج گردیده است .

سپس استاد زبان باستانی شناس بریطانیا اقای   MR . N . F . Maks   الفاظ مذکور را به انگلیسی چنین ترجمه کرد :

O. my god my helper , keep my hand with merey and with your holy bodies : mohamad , alia , shabbar , shabbir , fatema . they allare biggests and honourables . the world established for them . help me by their names . you can refrm to right

ترجمه :

ای خدای من و ای مددکار من به لطف و مرحمت خود و به طفیل ذوات مقدس محمد ، ایلیا ، شبر ، شبیر و فاطمه علیهم السلام دست مرا بگیر . این پنج وجود مقدس از همه با عظمت تر و واجب الاحترام هستند و تمام دنیا برای انان ، برپا شده است . پروردگارا به واسطه نامشان ، مرا مدد فرمای . تو میتوانی همه را به راه راست هدایت نمایی

مترجم در همان سال میگوید : جای بسی تعجب است که 22 سال از عمر این رویداد مهم و شگفت انگیز میگذرد ولی سه سال پیش برخی از مطبوعات ایران ما از خواب غفلت بیدار شدند و خبرش را به ما رساندند با اینکه رویداد مذکور در همسایگی ما واقع شده است و دنیا  کضور ما را به عنوان « پایگاه تشیع » در دنیا میشناسند.

نمونه هایی از توصیف امام علی(ع) از زبان پیامبر(ص)

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند :

براستی خدای متعال  برای برادرم علی فضیلتهایی فراوان و بیشمار نهاده  پس هر که فضیلتی از فضیلتهای او را یاد کند ، در حالی که بدانها اقرار دارد ، خدای متعال برای او گناهان دور و نزدیکش را بیا مرزد و هرکه فضیلتی  از فضیلتهای او را بنویسد ، پیوسته فرشتگان برایش در خواست آمرزش کنند تا زمانی که از آن نوشته اثری باقی ماند و هرکه به فضیلتی از فضیلتهای او گوش فرا دهد ، خدای متعال برای او گناهانی را که به شنیدن مرتکب شده است ببخشد ، و هرکه به نوشته ای از فضیلتهای او بنگرد ، خدای متعال برای او گناهانی که به نگاه مرتکب شده است ببخشد    مناقب الخوارزمی- 2 و امالی الصدوق - 119

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند :

دوستی علی علیه السلام ایمان است و دشمنی با او کفر است   ینابیع المودة - 55

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند :

ای علی ، جز این نیست که مثل تو در میان مردم همانند سوره « قل هو الله احد » در قرآن باشد که  هر کس آنرا یک مرتبه خواند گویی یک سوم قرآن را خوانده است و هر کس آن را دو مرتبه خواند گویی دو سوم قرآن را خوانده است و هر کس آن را سه مرتبه خواند گویی همه قرآن را خوانده است ، تو نیز چنین هستی ای علی ! هر کس تو را به قلبش دوست بدارد یک سوم ایمان را یافته است و هر کس تو را به قلب و زبانش دوست بدارد دو سوم ایمان را یافته است و هرکس تو را به قلب و زبان و دستش دوست بدارد همگی ایمان را بدست آورده است .

سوگند به  آن که مرا به حق پیامبر کرد ، اگر تو را اهل زمین دوست میداشتند آنگونه که اهل آسمان دوست میدارند ، خدای متعال هیچکس  از ایشان را به آتش جهنم عذاب نمیکرد      ینابیع الموده - 15

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند :

هر پیامبری را وصی و وارثی  باشد و همانا وصی و وارث من علی بن ابیطالب است

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند :

علی با قران است و قران با علی هیچگاه از یکدیگر جدا نشوند تا انکه بر سر حوض کوثر نزد من ایند

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند :

خداوند متعال علی را رحمت کند ، خدایا حق را همراه او ساز هر جا که او راهیش باشد

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند :

هر که از علی جدا شود از من جدا شده و هر که از من جدا شود از خدای عز و جل جدا شده است

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند :

علی با حق است و حق با علی و هیچگاه از یکدیگر جدا نشوند تا آنکه روز قیامت در سر حوض کوثر نزد من آیند

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند :

من شهر دانشم و علی در آنست پس هر که دانش خواهد از در آن  وارد شود

این حدیث از جمله احادیث متواتر و قطعی است و علامه امینی نام 143 تن از دانشمندان مکتب خلفا را آورده است که حدیث فوق را روایت کرده اند  الغدیر 6-61-77

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند :

دانا ترین امت من علی است

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند :

هرکه عی را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که علی را دشمن دارد مرا دشمن داشته است

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند :

سرلوحه نامه اعمال مومن ، دوستی علی بن ابیطالب است

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند :

یاد کردن از علی عبادت است

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند :

مجالس خود را به یاد کردن از علی بن ابیطالب زینت دهید

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میفرمایند :

آقا و سرور انبیاء من هستم و سرور و سالار اوصیاء علی است .

منابع:

کتاب wonderful stories of islam

ماهنامه starof bartania  چاپ لندن در ژانویه سال 1954 

 مجله  manchestor . sun light در 23 ژانویه سال 1954  

 مجله   London weekly mirror  در تاریخ اول فوریه سال 1954

مجله الاسلام دهلی فوریه 1927 میلادی 

the book of languages     نوشته tasulwadi  

 تاریخ السنه  نوشته عاصر  

 اللسان قاهره 




موضوع مطلب : پیشگویی و استمداد پیامبران قبل از پیامبر اسلام و علی(ع)

ارسال شده در: دوشنبه 91 بهمن 9 :: 8:39 عصر :: توسط : علی

 بسم الله الرحمن الرحیم

اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ?255?

لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ?256?

اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ?257?

خداست که معبودى جز او نیست زنده و برپادارنده است نه خوابى سبک او را فرو مى‏گیرد و نه خوابى گران آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است از آن اوست کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند آنچه در پیش روى آنان و آنچه در پشت‏سرشان است مى‏داند و به چیزى از علم او جز به آنچه بخواهد احاطه نمى‏یابند کرسى او آسمانها و زمین را در بر گرفته و نگهدارى آنها بر او دشوار نیست و اوست والاى بزرگ (255)

در دین هیچ اجبارى نیست و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورد به یقین به دستاویزى استوار که آن را گسستن نیست چنگ زده است و خداوند شنواى داناست (256)

خداوند سرور کسانى است که ایمان آورده‏اند آنان را از تاریکیها به سوى روشنایى به در مى‏برد و[لى] کسانى که کفر ورزیده‏اند سرورانشان [همان عصیانگران=] طاغوتند که آنان را از روشنایى به سوى تاریکیها به در مى‏برند آنان اهل آتشند که خود در آن جاودانند (257)

به مناسبت وجود کلمه ((کرسی)) در آیه ، رسول اکرم(ص) این آیه را ((آیه الکرسی)) نامید.در روایات شیعه وسنی آمده است که این آیه به منزله قله قرآن است و بزرگترین مقام را در میان آیات دارد.

منظور از کرسی چیست؟

 (کرسی) از نظر ریشه لغوی از ((کرس))گرفته شده که به معنی اصل و اساس میباشد و گاهی نیز به هرچیزی که به هم پیوسته و ترکیب شده است گفته میشود، به همین جهت به تخت های کوتاه ((کرسی)) میکویند.

از آنجا که استاد و معلم بر کرسی مینشیند گاهی کلمه کرسی کنایه از علم میباشد و نظر به اینکه((کرسی)) تحت اختیار و زیر سیطره انسان است گاهی کنایه از((حکومت و قدرت))و فرمانروایی بر منطقه ای به کار میرود.

کلمه کرسی در این آیه میتواند به چند معنی باشد:

الف:منطقه قلمرو و حکومت

ب:منطقه نفوذ علم

ج:موجودی وسیع تر از آسمان ها و زمین

البته ناگفته نماند تفسیرهای بالا از کلمه کرسی منافاتی با هم ندارد...

در این آیه، شانزده مرتبه نام خداوند و صفات او مطرح شده است. به همین سبب آیه الکرسی را شعار و پیام توحید دانسته اند. هرچند در قرآن بارها شعار توحید با بیانات گوناگون مطرح شده است، ولی در هیچکدام آنها مثل آیه الکرسی در کنار شعار توحید، صفات خداوند مطرح نشده است.(برای توضیحات کامل صفات رجوع شود به تفسیر نمونه صفحات 260-275 )

آیا آیه الکرسی تنها یک آیه (255)است؟

قرائنی در دست است که نشان میدهد همان یک آیه است.

1-    تمام روایات که در فضیلت آن وارد شده و از آن تعبیر به آیه الکرسی شده است.

2-    تعبیر به کرسی فقط در همان آیه اول است و نام گذاری به آیه الکرسی نیز مربوط به همین آیه است.

3-    در بعضی از احادیث، مانند حدیثی که در امالی شیخ از امیر المؤمنین علی (ع) نقل شده است که ضمن بیان فضیلت آیه الکرسی از  الله لا اله الا هو شروع فرمودند تا و هو العلی العظیم.

4-    در بعضی روایات وارد شده که آیه الکرسی پنجاه کلمه است و در هر کلمه ای پنجاه برکت است، شمارش کلمات آیه نشان میدهد که تا هو العلی العظیم پنجاه کلمه است.

البته قابل ذکر است اگر در جایی مثل نماز لیله الدفن دستور داده شده آیه الکرسی خوانده شود باید هر سه آیه خوانده شود.(255،256،257)

فضایل آیه الکرسی

در حدیثی از علی(ع) از پیامبر میخوانیم که فرمود:

برگزیده قرآن سوره بقره و برگزیده بقره، آیه الکرسی است، در آن پنجاه کلمه است و در هر کلمه ای پنجاه برکت است.

 امیرالمؤمنین علی (ع)فرمودند:

از رسول خدا(ص)بر بالای منبر شنیدم که فرمود: کسی که در تعقیب نمازهای واجب آیه الکرسی را قرائت کند هیچ چیزی مانع از ورود او به بهشت نخواهد شد.و تنها عابدان و صدیقان بر آن مواظبت میکنند و هرکس هنگام خواب آن را قرائت کند خودش و همسایگان آن ها همگی در امان خدا هستند.(تفسیرفخررازی،ج7،ص2)

در تفسیر مجمع آورده است که رسول خدا (ص) فرمود:

هرکس در تعقیب نماز های یومیه آیه الکرسی را بخواند متولی قبض روحش خدای ذوالجلال است و مانند کسی است که همراه پیامبران جهاد کرده و به مقام شهادت رسیده باشد.

امام باقر(ع) فرمودند: کسی که آیه الکرسی را یک مرتبه قرائت کند هزارمکروه و بدی از بدیهای دنیا و هزار مکروه و بدی از بدیهای آخرت از او دور میشود که سهل ترین مکروه دنیا، فقر و سهل ترین مکروه آخرت ، عذاب قبر است.

رسول اکرم(ص) میفرمایند: کسیکه آیه الکرسی را صد مرتبه بخواند مثل کسی است که در عمر خود خدا را عبادت کرده است.

ونیز فرمودند: کسی که بعد از هر نماز واجب آیه الکرسی را بخواند نماز او مقبول و در امان خدا باشد و خداوند متعال او را حفظ می فرماید.

از امام باقر (ع) روایت است که هرکس بعد از وضو آیه الکرسی را بخواند خدا ثواب چهل سال را به او عطا فرماید و چهل درجه او را بالا برد و چهل حوریه با او تزویر فرماید.

آیه الکرسی کلید بهشت

در تفسیر شریف منهج الصادقین در انتهای بحث مربوط به آیه الکرسی از عبدالله بن عوف آورده شده است که:

شبی در خواب دیدم که قیامت ظاهر شده و رستخیز برخاسته و هول هیبت بر دل ها نشسته وآثار ونشانه های ((یوم یفر المرء من اخیه و امه وابه وصاحبه و بنیه;روزی که انسان از برادر و مادر و پدر و دوست و فرزندانش فرار میکند)) پیدا گشته و خلایق را در صف بداشته اند.مرا آوردند و حساب من را کردند وآنگاه مرا به بهشت بردند چون به بهشت درآمدم و قصرهایی بلند و مزین به من عرضه کردند که از زیبایی آن متعجب ماندم گفتند:خانه هایش را بشمار!چون بشمردم 175خانه بود.پس به من گفتند:اینها همه از آن توست.از شدت شادی از خواب پریدم و خدای را شکر گفتم و چون صبح شد نزد محمد بن سیرین رفتم(اودرتعبیرخواب کامل بود وعلم بالایی داشت)این خواب را برایش تعریف کردم.گفت:چنانچه می نماید که تو آیه الکرسی را بسیار می خوانی؟!گفتم بلی؛ولیکن تو این رااز کجا گفتی؟ گفت:ازینجا که آیه الکرسی 50 کلمه است و 175 حرف.

چون این را شنیدم از فضل و علم و مهارت او در علم تعبیر خواب بسیار تعجب کردم.

آیه الکرسی و دور شدن شیطان

در سخنان امامان معصوم سفارش شده است که برای در امان ماندن از وسوسه های شیطانی و افکار پلید و نادرست به آیه الکرسی متوسل شویم.

در تفسیر منهج الصادقین نیز از پیامبر روایت شده است:((خوانده نشود آیه الکرسی در خانه ای مگر آنکه شیاطین از آن خانه تا سی روز،به برکت این آیه دور شوند و در آ« خان همرد و زن سحرکننده تا چهل روز داخل نشود،ای علی آن را به فرزند و اهل خودوبه همسایگانت بیاموز که حق(سبحانه)فرو نفستاد آیتی را که بزرگوارتر ازآن باشد!))

در روایتی از پیامبر می خوانیم:( (در خانه آیه الکرسی را بخوان،پس شیطان به شما نزدیک نمیشود))  بحارالانوارج63،ص316

آیه الکرسی وآمرزش گناهان

یکی از آثار قرائت آیه الکرسی،زده شدن گناهان ازقلب انسان است.

از رسول اسلام نقل است که فرمود:((همانا که بزرگترین آیه در قرآن کریم آیه الکرسی است،کسی که آن را قرائت کند،خداوند تعالی فرشته ای رابر می انگیزد و به سویش میفرستد که نیکی هایش را تا روز پس از ان لحظه ای که آیه الکرسی را قرائت نموده است،می نویسد))

 

روایت شده که پیامبر(ص)به علی(ع)فرمود:هرکسی که در وقت سوار شدن بر مرکب آیه الکرسی بخواند و سپس بگوید: ((واغفر ذنوبی لا یغفر الذنوب الا انت)) خداوند به فرشتگان میفرماید: بنده من میداند که تنها آمرزنده گناه،من من نستم شما گواه باشید که او را آمرزیدم.

ثمره خواندن آیه الکرسی برای اموات...

رسول گرامی اسلام میفرماید: هرکاه مؤمنی آیه الکرسی را تلاوت کند و ثواب  آن را به اهل گورستان بخشد و هدیه ایشان سازد، حق تعالی از برکت آیه الکرسی، چهل نور، در قبر هر مرده ای داخل کند که نور آن ، از مشرق تا مغرب بوده باشد، قبرهای ایشان را پرنور وفراخ و گشاده سازد و از برای هر مرده ای درجه ای بلند گرداندو برای خواننده آیه الکرسی،ثواب شصت پیغمبر کرامت فرماید و به عدد هر حرفی از حروف آیه الکرسی،فرشته ای را بیافریند که برای او تا روز قیامت تسبیح کند.

ختم آیه الکرسی

گویند هرکس به این ختم اعتقاد داشته باشد و آن را تا سه روز انجام دهد،حاجت او روا شود و آن بدین شرح است.

ابتدا بگوید: اعوذ باالله من الشیطان الرجیم.بسم الله الرحمن الرحیم وآنگاه آیه الکرسی را بخواند و سپس بگوید: ((اعوذ باالله من الشیطان الرجیم))،سوره حمد را بخواند و پس از آن ، 5مرتبه سوره اخلاص را((از بسم الله الرحمن الرحیم)) تا آخربخواند و آنگاه 11مرتبه سوره کوثر را قرائت نماید و سپس صد صلوات بفرستد که -انشاالله- به خواست خدا طی سه روز حاجت او روا می گردد.

ختم دیگر آیه الکرسی

مرحوم آیه الله کشمیری فرمودند: ختم آیه الکرسی تا (...هم فیها خالدون) روزی 21 مرتبه برای حفظ بدن و مال خوب و مفید است.

منابع:

1-    تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی، ج2

2-    تفسیر نور، محسن قرائتی، ج1

3-    نشریه قرآنی بشارت 67

4-    رهنمای گرفتاران




موضوع مطلب : آیه الرسی، گوهر عرش!

ارسال شده در: دوشنبه 91 بهمن 9 :: 8:21 عصر :: توسط : علی

*والذین اذا فعلو فاحشه او ظلموا انفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذونبهم و من یغفر الذنوب الا الله...* پرهیزکاران کسانی هستند که هرگاه مرتکب گناه وکار زشتی شدند یا به نفس خود ستم کردند به یاد خدا می افتند برای گناهان خود طلب آمرزش میکنند و(میدانند)جزخدا هیچکس نمیتواند گناهان خلق را بیامرزد.(سوره آل عمران آیه135)

وقتی آیه فوق نازل شد شیطان نگران شد و به فراز یکی از کوه های بلند مکه رفت وبا صدای بلند فریاد زد و یاران وفرزندان خود را طلبد.

تمام آنان به دور او اجتماع کردند و علت ناراحتی و دعوت  او را پرسیدند.

گفت:خداوند چنین آیه ای بر پیامبر نازل کرده و به مردم گناهکار وعده داده است که به وسیله توبه گناهانشان را بیامرزد.در نتیجه تمام زحمات ما به هدر میرود.

شما را دعوت کردم تا بدانم کیست  که در برابر آن چاره اندیشی کند؟!

یکی از آنان گفت:با دعوت انسان به گناهان متنوع اثر این آیه را خنثی میکنیم.

ابلیس گفت:ما نمیتوانیم در این کار کاملا موفق شویم.

هرکس پیشنهادی داد اما شیطان همه را رد ونپذیرفت.بعد از مشورت فراوان  شیطان کهنه کاری به نام وسواس خناس پیش آمد و گفت:این مشکل را من حل میکنم.

شیطان گفت چطور؟!

خناس گفت:انسا ن را با وعده های شیرین وآرزوهای طولانی به گناه آلوده میکنم پس استغفار و توبه وبازگشتبه سوی خدا را از یاد آنان می برم.

شیطان این پیشنهاد را با خوشحالی  پذیرفت و او را در آغوش کشید و پیشانی او را بوسید و گفت:((این ماموریت را تا پایان دنیا به تو واگذار کردم!!!)).

جمشیدیان

منبع:نشریه قرآنی بشارت 71




موضوع مطلب : شیطانی به نام وسواس خناس...!!

ارسال شده در: دوشنبه 91 بهمن 9 :: 8:15 عصر :: توسط : علی

دعا می‌تواند مراتب تشکیکی گسترده‌ای داشته باشد، زیرا دعا به طور مستقیم با معرفت انسان مرتبط است و نحوه معرفت و شناخت انسان با خداست که طرز گفتگوی او را تعیین می‌کند. همانند کودکی که می‌خواهد با پدر خود سخن بگوید. میزان شناخت کودک از جایگاه پدر نقش مستقیمی ‌در نحوه گفتگو دارد. گاهی کودک گفتگوی خود را در قالب چند خواسته کوچک مطرح می‌کند، و گاه می‌خواهد فقط با پدر حرف بزند و درد دل کند، و گاهی فقط می‌خواهد در آغوش پدر قرار گیرد. مراتب دعا نیز بر همین اساس متفاوت است که به برخی از آن‌ها به طور اجمالی اشاره می‌کنیم:

 


1-دعای تاجرانه

گفتگو با خدا گاهی بر مبنای خواسته مادی انسان صورت می‌گیرد و انسان از خدا می‌خواهد که آن خواسته را برآورد و اگر متحقق نشود، انسان دل آزرده می‌شود. در حقیقت انسان وارد نوعی معامله با خدا می‌گردد. برای خود هویتی در مقابل خدا تصور می‌کند و به خواسته‌های خود اصالت می‌دهد. هم‌چنان که در عبادت، بهشت و جهنم را در نظر می‌گیرد و با گرفتن بهشت و رد کردن جهنم با خدا معامله عبادی می‌کند، در دعا هم برآورده شدن خواسته مادی خود را وجه معامله کفتگو با خدا قرار می‌دهد. به قول مولوی:
آن گدا گوید خدا از بهر نان

متقی گوید خدا از عین جان

وقتی خدا را از بهر نان بخوانیم، اگر حاجت ما بر آورده شود، خوشحال می‌شویم و کار ما با خدا تمام می‌شود و اگر حاجت بر آورده نشود، غمناک و گله‌مند از او هستیم. حتی گاهی ما انسان‌ها خود را به رخ خدا می‌کشیم و به اطاعت او می‌بالیم و خود را طلبکار می‌دانیم. این نگرش به دعا که قطعاً نگرش صحیحی نیست، در اکثر مردم وجود دارد و بیشتر مردم از دعا همین تلقی را دارند. آدابی که برای مردم در دعاها بیان می‌شود، بیشتر برای تصحیح این گونه دعاهاست که مردم در خواسته خود جانب تعدیل را رعایت کنند و ادب خواستن از خدا را فراموش نکنند. رعایت این آداب در دعا تا حدودی دعا را در این مرحله زیبا، وگر نه این گونه معامله کردن با خدا حسنی ندارد.
اگر انسان باور کند که آن‌چه خدا برای او می‌خواهد خیر است، به یک معنی از معامله‌گری با او عبور می‌کند – امام سجاد(ع) در دعای ابوحمزه ثمالی می‌فرماید: "من این لی الخیر یا رب ولا یوجد الا من عندک … " (8، ص: 259) – این باور که نوعی ادب تعلیمی ‌برای دعا است، انسان را از این مرحله عبور می‌دهد. علی(ع) در نامه به امام حسن(ع) می‌فرماید: "…تأخیر در اجابت دعا تو را مأیوس نگرداند، زیرا اولاً، بخشش به مقدار نیت انسان عطا می‌شود. ثانیاً، ممکن است تأخیر، پاداش بیشتر سایل باشد. ثالثاً، ممکن است بهتر از آن‌چه را خواسته‌ای به تو عطا کند. رابعاً، ممکن است آن‌چه خواسته‌ای، باعث هلاک تو باشد و چون خدا خیر تو را می‌خواهد آن را به تو نداده است..."(8،ص:302). همه این مضامین در سخن علی(ع) به منظور آماده کردن انسان برای عبور از مرحله دعای تاجرانه است که این گونه دعا بر محور نتیجه می‌چرخد. مولوی نیز بخشی از مضمون سخن علی(ع) را چنین بیان می‌کند که:

شکر حـق را کـان دعـا مردود شد
من زیان پنداشتم و آن سود شد

بس دعاها کان زیان است و هلاک

وز کـرم مـی‌نشنـود یـزدان پاک

امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه دعایی دارند که در هنگام مبتلا شدن به گرفتاری و یا بیماری می‌خواندند و می‌فرمایند: "خدایا من نمی‌دانم کدام حالت شایسته‌تر به شکر است. هنگام صحت که توان استفاده از روزی تو را دارم یا هنگام بیماری که وسیله رهایی من از گناهان است (6، ص: 110).

این فقرات نوعی ادب حاجت خواستن از خدا را بیان می‌کند.

2-دعا در مرتبه تجلی افعالی خداوند

انسان وقتی از مرتبه معامله‌گری با خدا می‌گذرد، در حقیقت نور الهی را در خود می‌یابد و تابش نور الهی است که وجود انسان را فرا می‌گیرد. اما این جلوه‌گری در همه انسان‌ها یکسان نیست. انسان به میزان معرفت خود از تجلی الهی بهره می‌گیرد. تابش نور الهی همه عالم را فرا گرفته است. قرآن می‌فرماید: "الله نور السموات و الارض..." (نور/35). اما قابلیت قابل در گیرندگی مؤثر است. انسان در اولین مرتبة دریافت، تجلی خدا را در بعد فاعلی و صفات فعلی او مشاهده می‌کند. برای انسان در مرتبه ارتباط با افعال خدا مهم است. غفاریت، رازقیت و … برای انسان قابل درک است. یعنی خداوند با این افعال برای ما متجلی می‌شود. انسان از خدا روزی می‌خواهد، بخشش گناه می‌طلبد، اما در همه این‌ها حقیقت خداوند را متجلی می‌بیند. یعنی گفتگوی با معبود با این بعد فعلی، مطلوب انسان قرار می‌گیرد، اما تحقق خواسته‌های مادی به تبع مطلوبیت گفتگو با حق است.
نعمت تحت الشعاع جاذبه صاحب‌خانه قرار می‌گیرد و رفتن به خانه و نشستن بر سر سفره بهانه‌ای برای دیدار اوست
.
طواف حاجیان دارم به گرد یار می‌گـردم بهانـه کــرده‌ام نان را ولیکن مست خبازم نه اخلاق سگان دارم نه بر مردار می‌گردم نه بر دینار می‌گردم که بر دیدار می‌گردم.

 مولوی در مثنوی از زاویه دیگری هم به این بحث می‌نگرد:
هر که کارد قصد گندم باشدش

کـاه خـود انـدر تبـع می‌آیـدش

قصد کعبه کن چو وقت حج بُوَد

چون که رفتی مکه هم دیده شود

قصد، در معراج، دیـد دوست بود

در تبـع عـرش و ملائک هم نمود

بیان خواسته های مادی در ادعیة‌ مأثوره از ائمه طاهرین(ع) از همین باب است، یعنی آن‌ها نمی‌خواهند با خدا معامله کنند اما خواسته مادی را در پرتو گفتگوی با او مطرح می‌کنند. امام سجاد(ع) در دعای ابوحمزه می‌گوید:
"اللهم اعطنی السعه فی الرزق و الامن فی الوطن و قره العین فی الاهل و المال و الولد و المقام فی نعمک عندی والصحه فی الجسم و القوه فی البدن..." (8، ص:273). با این دید خواسته مادی از خدا خواستن، زیبایی خاص خود را دارد؛ زیرا زیبایی مربوط به خواسته انسان نیست بلکه به نفس گفتگو است که در قالب آن خواسته مادی مطرح است و در حقیقت این گونه ادعیه نوعی ادب گفتگوی مادی را نیز به ما می‌آموزد که از خدا چه بخواهیم و چگونه بخواهیم. در تجلی افعالی فراز و نشیب در زندگی انسانی زیاد دیده می‌شود اما در همه آن‌ها خدا دیده می‌شود
.
الا یا ایها الساقی ادر کاساً و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

آسان نمودن عشق در ابتدا و مشکل دیدن آن در ادامه راه، نتیجه فراز و نشیب زندگی انسانی است. این فراز و نشیب باعث می‌شود که انسان در راه معبود، بر آورده نشدن حاجت خود را تحمل می‌کند و سختی آن را بپذیرد.

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنش‌ها گر کند خارمغیلان غم مخور

و نه تنها گاهی از این سرزنش غم به خود راه نمی‌دهد که آن را نوعی وفاداری می‌پندارد.
سحـر بلبـل حکایـت بـا صبـا کـرد

که حسن روی گل با ما چه ها کرد

از آن رنگ رخم خون در دل انداخت

و از آن گلشن به خـارم مبتلا کـرد

غـــلام همــــت آن نـازنینــــــم

کـه کـار خیـر بـی روی و ریـا کرد


و چنین است که انسان می تواند به مرتبه بعد قدم بگذارد.
امام سجاد(ع) آن‌گاه که حفظ سلامتی خود را از خدا می‌خواهد آن را مقید به عدم معصیت خدا می‌کنند. "و احفظنا من بین ایدینا و من خَلفنا و عن ایماننا و شمائلنا و من جمیع نواحینا حفظا عاصما من معصیتک، هادیا الی طاعتک..." (6، ص: 73). در تمام دعاهایی که در صحیفه سجادیه آمده این نکته مشهود است که هرگاه خواسته‌ای از خداوند مطرح شده ارتباط آن خواسته با خدا هم مد نظر است یعنی هیچ چیزی به طور مطلق مورد حاجت نیست.

3-دعا در مرتبه تجلی صفاتی

 
در مرتبه تجلی صفاتی، انسان از افعال عبور می‌کند و خدا را در قالب صفات می‌بیند. در این مرتبه، خداوند با صفات خود بر انسان متجلی می‌شود و نور صفاتی حق بر انسان می‌تابد. خدا را از قالب افعالی مثل رزاقیت و غفاریت بیرون می‌آورد و جمال و جلال و رحمت و امثال این صفات، بر او تجلی می‌افکند
.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

بـی‌خـود از شعشعه پـرتو ذاتم کردند

بـاده از جـام تـجـلی صفـاتـم دادنـــد

 در این مسیر آن‌چه سختی است، به جان خریده می‌شود اما نه به عنوان این‌که سخت است، آن چنان که در تجلی افعالی گفته شد، بلکه آن رنج درد و سختی عیناً مطلوب اوست. یعنی در قاموس انسان در این مرحله چیزی به عنوان سختی و آسانی مطرح نیست. در این مرتبه، آن چنان لذت بخش است که انسان نمی‌تواند از آن دست بکشد. در دعای سحرهای ماه رمضان از قول امام باقر(ع) بخشی از گفتگو با خدا در مرحله تجلی صفاتی است: اللهم انی اسئلک من جمالک باجمله... اللهم انی اسئلک من نورک بانوره...(8، ص:257). یعنی در این جا سخن از تجلی صفاتی تا بدان حد است که صفت تفصیلی برای آن به کار می‌رود. قرار گرفتن انسان در مرحله تجلی صفاتی با نوعی آشفتگی و وله و مستی همراه می‌کند. "الهی و الهمنی ولها بذکرک الی ذکرک...". این مستی و وله در او زیاده طلبی عاشقانه ایجاد می‌کند: "الهی اقمنی فی اهل ولا تیک مقام من رجا الزیاده من محبتک... الهی و اجعلنی ممن نادیته فا جابک و لا حظته فصعق لجلالک..." (همان،ص: 224). در این دعا زیادت محبت از خدا خواسته می‌شود و نیز از او می‌خواهیم که با ندای او به حالت صعق افتاده باشیم.
امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه در فقرات زیادی خواسته‌هایی از خدا مطرح می‌کنند که ارتباط بنده با خدا را در مرحله تجلی صفاتی تبیین می‌کند: "فرغ قلبی لمحبتک و اشغله بذکرک... و هب لی الانس بک و باولیائک و اهل طاعتک" (6، ص:14)و در جای دیگری می‌فرمایند: "و اجعل یقینی افضل الیقین" (6، ص: 128) "و هب لنا یقینا صادقاً تکفینا به من معونة الطلب..."(همان، ص:197). پر واضح است که این خواسته‌ها فراتر از مشاهده حق در تجلی افعالی است. رسیدن به درجه یقین و محبت الهی به انسان کمک می‌کند تا سیر و سلوک خود را به مرحله صفات الهی برساند و از لذت صفاتی بهره‌مند گردد
.
لذت چنین گفتگوهایی با خدا قابل وصف نیست. در بیان این مستی و آشفتگی است که عرفا از زبان رمز و تمثیل استفاده می‌کنند. الفاظی که در عالم ماده برای انسان شناخته شده‌اند، رمزی به عالم معنی محسوب می‌شوند. به عنوان مثال: واژه رخ به عنوان تجلی صفات جمالیه الهی به صفت لطف است
.
ای خوب رخ که پرده نشینی و بی حجاب

ای صــد هـــزار جـلوه گـر و بـــاز در نـقـاب

با عـاقـلان بگـو که رخ یـار ظاهــر اسـت

کاوش بس است این همه در جست‌و‌جوی دوست

و واژه زلف تجلی به صفت قهر و منع است.
سر زلفت به کناری زن و رخسار گشا

تا جهان محو شود خرقه کشد سوی فنا

مولوی نیز در همین زمینه قصه قابل توجهی را ذکر می‌کند که به داستان محتسب و مست مشهور است:

محتسب در نیمه شب جایی رسیـد
در بــن بـازار، مستـی خـفـتــــه دیــــد

گفت هان مستی چه خوردستی بگو؟

گفــت از آن خــوردم کـه هست انــدر سبو

گفت خود اندر سبو واگو که چیست؟

گفت از آن که خورده‌ام، گفت این خفی است

گفت آن چه خورده‌ای آن چیست آن؟

گـفـت آن چـه در سبـو مخفــی اســت آن

دور می‌شـد این سـؤال و ایـن جـواب

مـانــد چــون خـــر محتســب اندر خلاب

گـفت بـا او محتـسب هیـن آه کــن

مــست هــو هــو کــرد هنــگـام سخــــن

گفــت گفتـم آه کــن هـو مـی‌کنـی

گفـــت مـــن شادم تـــو از غـــم مـی‌زنـی
آه از درد و غــــــم بیــــداری است

هــو هـوی مـــی‌کشــان از شــــادی است

4-دعا در مرحله تجلی ذاتی

زیباترین جلوه گفتگو با خداوند، رسیدن به مقام تجلی ذاتی و وحدت حقیقی است. مرحله‌ای که انسان نور الهی را حتی در تکثر صفات حق نمی‌بیند بلکه وحدت واقعی را می‌یابد. این مقام همان مرحله فنا در حق است که انسان برای خود هویتی مستقل در مقابل حق نمی‌بیند و انقطاع کامل به او دست می‌دهد. حال وقتی در مناجات شعبانیه همین انقطاع کامل را از خدا می‌خواهیم، چقدر لذت بخش است:
"الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظر ها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه و تصیر ارواحنا معلقة بعز قدسک..." (88، ص: 225
).
امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه هنگام مناجات با خدا چنین عرضه می‌دارند که "اللهم اخلصت بانقطاعی الیک" "خدایا من خودم را با انقطاع از هر چه غیر از تو است برای تو خالص گردانیده‌ام". انقطاع واقعی همان مقام انقطاع از همه چیز غیر از ذات الهی است
.
این مقام در حقیقت مقام عدم است و به طور کامل در اشعار عرفانی امام خمینی به این حقیقت اشاره شده است
:
الا یا ایـها الساقی ز مـی‌ پر ساز جامــم را

کـه از جـانم فرو ریزد هوای ننگ و نامم را

از آن می‌ریز در جامم که جانم را فنا سازد

بـرون سازد زهستی هسته نیرنگ و دامم را

از آن می‌ده که جانم را زقید خود رها سازد

بــه خـود گیرد زمامم را فرو ریزد مقامم را

از آن می‌ده که در خلوتگه رندان بی حرمت

به هم کوبد سجودم را به هم ریزد قیامم را

به ساغر ختم کردم این عدم اندر عدم نامه

به پیر صومعه بر گو ببین حسن ختامم را

 

در این مرحله، انسان سخن غیر از سخن حق نمی‌گوید، فقط خدا از زبان او سخن می‌گوید بنابراین گفتن او عین اجابت است.
آن دعای شیخ نی چون هر دعاست

فانی است و گفت او گفت خداست

چـون خـدا از خود سؤال و کد کند

پس دعـای خویش را چون رد کند

در این مرحله است که گاهی انسان از دعا کردن خاموش می‌شود، اما نه آن خاموشی که از سر خستگی از گفتگو با معشوق باشد بلکه آن خاموشی که از سر جذبه در معشوق و شوق به او و محو در لقای او ایجاد شده باشد.
آن دگر قومی‌شناسم ز اولیاء

که دهانشان بسته باشد از دعا

 در بعضی از روایات این مضمون وارد شده است که: "من شغله ذکری عن مسالتی اعطیته فوق ما اعطی السائلین" (9، ج: 4، ص:1674). کسی که یاد من او را از در خواست کردن باز دارد، بالاتر از آن چه به سائلین داده‌ام به او می‌دهم. ذکر یعنی یاد واقعی او که غرق شدن در حقیقت واقعی حق باشد، و این یعنی خاموشی از دعا به معنی عرفانی.


در یک جمع بندی فشرده از مجموعه مباحث گذشته چنین نتیجه می‌گیریم که مفهوم دعا یک مفهوم ثابت نیست بلکه دارای مراتب متفاوت است. جلوه‌های زیبایی شناختی دعا در این مراتب، متفاوت است. دعا در مرتبه درخواست تاجرانه، زیبایی ندارد و لذت بخش هم نیست اما در مراتب مختلف تجلی الهی اعم از فعلی و صفتی و ذاتی، دعا زیباست و لذت بخش و همه این مراتب در دعاها و مناجات‌های صحیفه سجادیه به بهترین نحو به چشم می‌خورد.





موضوع مطلب : مراتب دعا

ارسال شده در: دوشنبه 91 بهمن 9 :: 8:14 عصر :: توسط : علی

 "تقویت حافظه"

    آیت الله سید عبدالکریم کشمیری می فرمودند:

قرائت 21مرتبه آیه الکرسی در روز?برای تقویت حافظه بسیار موثر استو مراد ازآیه الکرسی سه آیه ازسوره بقره است نه تنها یک آیه که برخی گویند.

روح و ریحان?سید علی اکبر صداقت?ص 293

 

 "ذکری برای  برآورده شدن حاجات"

برآوردن نیازهای کلی و جزئی/سید محمد خامنه ای تبریزی

اگرکسی هرروز یکصد مرتبه سوره حمد را به ترتیبی که خواهد آمد بخواند?خداوند نیازهای کلی وجزئی اورا برآورده میسازد;

  • پس ازنماز صبح 21مرتبه
  • پس ازنماز ظهر 22 مرتبه
  • بعد ازنماز عصر 23 مرتبه
  • پس از نمازمغرب 24 مرتبه
  • وبعد ازنماز عشا 10 مرتبه

 اگر حاجت او برآورده نشد هفته دوم نیز آن را ادامه دهد

در برخی نسخه ها شروع این کاررا روز پنج شنبه دانسته اند و خوب است بین ?بسم الله الرحمن الرحیم? و ?ایاک نعبد? حاجت خود را مد نظر بیاورد.

تحفه رضوی?سید محمد رضی رضوی?ص141

 

"ذکری جهت آرامش قلب"

از علامه طباطبایی نقل شده است که جهت آرامش قلب دست را روی سینه بگذارید و سه چهار مرتبه ایستاده و نشسته این آیه شریفه را بخوانید.((اََلذینَ اَمَنوا وَ تَطمَئنُّ قُلوبُهُم بِذِکرِ اللهِ الا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئنُّ القُلوبُ))

نجات بخش گرفتاران?محی الدین کمیلی محصل خراسانی?ص106

 

"ذکری برای رفع گرفتاری/شیخ مجتبی قزوینی خراسانی"

جهت حفظ و رفع گرفتاری ها?بعد از نماز صبح دست بر سینه گذاشته و هفتاد مرتبه ((یا فتاح)) خوانده شود.نیز دعای ((بِسمِ الله وَ بِاللهِ وَ صَلّی عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اُفَوِّضُ اَمرِی اِلَی الله)) تاآخر از تعقیبات نماز صبح که در مقاتیح الجنان موجود است?خوانده شود.

مت?له قرآنی?محمد علی رحیمیان فردوسی?ص250

 

 




موضوع مطلب : چند نمونه از ذکرهای عارفان

ارسال شده در: دوشنبه 91 بهمن 9 :: 8:11 عصر :: توسط : علی

دعای مضطر

مالک بن دینار میگوید((به قصد حج مسافرت میکردم، در بیابان کلاغی را دیدم که در منقارش تکه نانی بودبا خودم گفتم:"یعنی چه ؟حتما حادثه ای پیش آمده که تکه نانی در منقار کلاغ است."دنبال کلاغ را گرفتم، دیدم کلاغ وارد غاری شد.وارد غار شدم.دیدم دست و پای مردی را بسته اند و به پشت انداخته اند.کلاغ برای او نان آورده و لقمه لقمه می کند و به او می دهد.به محض ورود من کلاغ رفت و دیگر برنگشت.به آن مرد گفتم:"تو کی هستی و از کجا می آیی؟"

گفت:"من به قصد حج بیرون آمدم و در این بیابان دزدها مرا گرفتند وتمام اموالم را تصاحب کردند.دستم وپایم را محکم بستند و مرا به این مکان انداختند.پنج روز گرسنگی را تحمل کردم تا اینکه در مقام دعا عرض کردم:ای خدایی که در قرآن می فرمایی((امن یجیب المضطر اذا دعاه)) (سوره نمل آیه62)ای کسی که دعای مضطر را اجابت میکند و گرفتاری را برطرف میسازد، من مضطر و بیچاره ام، به من رحم کن.تا اینکه خداوند این کلاغ را به من رساند و هرروز مرا از غذا و آب سیراب میکند.


گره گشایی 

 

پیرمردی تهیدست زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند دختر و پسرش بیمار بودند وباسختی برای زن وفرزندانش قوت وغذایی ناچیز فراهم می کرد یک روز که به آسیاب رفته بود دهقان نیکوکاری مقداری گندم در دامن لباسش ریخت وپیرمردگوشه های ان را گره زدودر همان حالی که به خانه بر می گشت باپروردگار ازمشکلات خودسخن می گفت که ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما وگره ای ازگره های زندگی مابگشای

  بس گره بگشوده ای ازهرقبیل   این گره رانیزبگشا ای جلیل  

پیرمرددرحالیکه این دعاراباخودزمزمه می کردومی رفت یکباره یک گره ازگره های دامنش گشوده شد وگندم ها به زمین ریخت

خیلی ناراحت شد روبه اسمان کردوگفت:

 من توراکی گفتم ای یارعزیز      کین گره بگشای وگندم رابریز

ابلهی کردم که گفتم ای خدای    گرتوانی این گره را برگشای

ان گره راچون نیارستی گشود   این گره بگشودنت دیگر چه بود

پیرمردباناراحتی وناامیدی نشست تاگندم هاراجمع کندولی درکمال ناباروری دیددانه های گندم روی کیسه ای از سکه های طلا ریخته است .

پس متوجه فضل ورحمت خداوندی شدومتواضعانه به سجده افتادوازخداطلب بخشش نمود.

 "وعسی ان تکرهوا شیئاوهو خیرلکم وعسی ان تحبوا شیئاوهوشرلکم والله یعلم وانتم لاتعلمون"(آیه 216 سوره بقره)

وبساچیزی راخوش نداریدوان برای شما بهتر است وبساچیزی رادوست دارید وان برای شما بهتر است وخدا می داند وشما نمی دانید.

                                   بر اساس سروده ای از پروین اعتصامی

 از دست عزرائیل نجاتم دهید!!!

درزمان حضرت سلیمان(ع) مردی که چهره اش زرد شده و لبهایش کبود شده بود خود را نزد حضرت سلیمان رساند و گفت:ای پیامبر خدا به من پناه بده! حضرت سلیمان پرسید چه شده است؟

او گفت:عزرائیل با خشم به من نگاه کرد.من میترسم.حال ازشما تقاضای عاجزانه دارم که به باد فرمان بدهید تا مرا به هندوستان ببرد و ازدست عزرائیل رهایی یابم.حضرت سلیمان به باد دستور داد او را به هندوستان ببرد.

ساعتی بعد حضرت سلیمان عزرائیل را دید و گفت:چرا به آن مرد بینوا خشم آلوده نگاه کردی و باعث شدی از وطن خود آواره گردد؟

عزرائیل گفت:خدا فرموده بود که من جان او را در هندوستان بگیرم.وقتی  اورا در اینجا دیدم?در فکر فرو رفتم.حیران شدم که چگونه جان اورا در هندوستان بگیرم?در حالیکه او اینجاست.او از چهره تعجب انگیز من ترسید?من اصلا نگاه غضب آلود به او نکردم!!

خداوند در قرآن?در سوره جمعه?آیه 8 فرمود:* قل انّ الموتَ الّذی تَفِرّون مِنه ف?نه ملاقیکُم...* ای رسول ما?بگو مرگی که از آن فرار میکنید سرانجام به سراغتان آمده و شما را ملاقات خواهد کرد



موضوع مطلب : داستان

ارسال شده در: دوشنبه 91 بهمن 9 :: 8:9 عصر :: توسط : علی

1- با ?وضو بودن? و?رو به قبله? خوابیدن

2- گفتنِِ ?بِسم الله الرَّحمن الرََّحیم? از قلب

3- خواندن با تدبر آیه ?110 سوره کهف?

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُکُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا إِلَهُکُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن کَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا ?110?

 4-خواندن آیات? 285و286سوره بقره?

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ?285? لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ?286?

5- خواندن 3مرتبه آیه ?18و19سوره آل عمران?

شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمًَا بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ?18? إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوْتُواْ الْکِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَمَن یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِیعُ الْحِسَابِ ?19?

 

6-  3 بار گفتن ? یَفعلُ اللهُ ما یَشاءُ بقدرتِه ویَحکُمُ ما یُریدُ بِعِزَّتِهِ ?

7- خواندن ?3 بار سوره توحید?

8- خواندن? آیه الکرسی?

9- تسبیح حضرت زهرا(س)

10- گفتن? 7 مرتبه استغفرُالله ربّی و اتوب ?لیه ?

11- گفتن? یا الله?

منبع: رساله آیت الله ملکی تبریزی




موضوع مطلب : "آداب وقت خواب"

ارسال شده در: دوشنبه 91 بهمن 9 :: 8:6 عصر :: توسط : علی
< << 11 12 13

سلام امیدوارم از وبلاگم راضی باشید 09151864889

لوگو
سلام امیدوارم از وبلاگم راضی باشید
09151864889
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 74
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 84675



قالب بلاگفا

قالب وبلاگ

purchase vpn

بازی اندروید